مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
عوامل اطمينان قلب:
1. اگر دل آدمي نسبت به حق يقين داشته باشد و گمان و دو دلي در آن راه نيابد و خوف و اندوه او را آشفته نسازد، با تمام آمال و آرزوهايش به سوي پروردگار خويش برود (پروردگاري كه) چيزي قويتر و تواناتر از او نيست، اين خود باعث اطمينان و پايداري ميشود.[7]
2. ايمان به خدا و اينكه در آينده درمانده نيستيم و خدايي توانا و دانا و مهربان داريم، ميتواند نگراني ما را از آينده برطرف سازد.
3. اينكه خداوند غفار و توبه پذير است و گذشتۀ ما را ميبخشد نگراني و اضطراب از گذشته را از بين خواهد برد.
4. هدف قرار دادن خداوند در زندگي و اعتقاد براينكه در عوض تلاشهايمان در آن دنيا پاداش خواهيم گرفت خود آرامش بخش است.[8] ترس و اضطراب اثر گرايش و دلبستگي به دنياست، ناآرامي افراد عادي به دليل اتكاي آنان به چيزهايي است كه خود تكيهگاهي ندارند، كساني كه در محبت دنيا عرق شدهاند هر لحظه احساس خطر ميكنند و به اين و آن متمسك ميشوند تا از اضطراب برهند ولي نميتوانند، توجه به اين نكته كه آرامش دلها در گرو ايمان به خداست[9] و نگراني و اضطراب و سختيها، محصول فراموشي پروردگار،[10] باعث بيدار شدن انسان از خواب غفلت ميشود و در اثر آن انسان به اطمينان قلب ميرسد.[11]
انواع آرامش:
1- اعتقادي: ذهن انسان به طور طبيعي باورهاي غير محسوس را مانند باورهاي محسوس نميپذيرد و همواره پرسشهايي دربارۀ ماهيت و كيفيت آنها در پندار خويش ميآفريند اين پرسشها آرامش اععتقادي را از انسان ميگيرد. از اين روست كه ابراهيم (ع) از خدا تقاضاي مشاهدۀ نمونۀ كوچكي از زنده شدن مردگان را نمود تا به نوعي آرامش اعتقادي برسد.[12]
2- آرامش رواني: انسان همواره طالب رسيدن به مراحل تكامل است و همواره از حالي به حال ديگر در ميآيد و در هيچ مرحلهاي به نهايت مطلوب خويش دست نمييابد و خواهان رسيدن به مرحلۀ ديگر است به همين خاطر همواره در نگراني و اضطراب است. رسيدن به خداوند كه مبدأ و مقصود جهان هستي است و جامع اين كمالات است باعث ميشود انسان به آرامشي بيكران دست يابد.[13]
3- آرامش طبيعي: خواب، شب، همسر و خانه، از جمله مواردي هستند كه در اين جهان به طور طبيعي به انسان آرامش ميدهند.[14]
اطمينان قلب در قرآن:
احساس امنيت و آرامش در دين اسلام در سطحي گستردهتر مورد توجه قرار گرفته و بخش وسيعي از آموزههاي اين دين مقدس به آن اختصاص يافته است، اسلام به راهكارهاي رواني و رفتاري فراواني براي دست يابي به اين نياز اصيل بشري پرداخته است.[15]
«...قُلْ إِنَّ اللّهَ يُضِلُّ مَن يَشَاء وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ.الَّذِينَ آمَنُواْ وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِكْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ »[16]
«...بگو خداوند هر كس را كه بخواهد گمراه و هر كس كه باز گردد به سوي خويش هدايت ميكند. آنها كساني هستند كه ايمان آوردهاند و دلهايشان به ياد خدا مطمئن (آرام) است. آگاه باشيد تنها با ياد خدا دلها آرامش مييابد.»
آرامشي كه در اين آيه بدان توجه شده است، آرامش در برابر عوامل مادي است كه غالب مردم را نگران ميكند ولي مسلماً افراد با ايمان در برابر مسئوليتهاي خويش نميتوانند نگران نباشند، و نگرانيهاي ويرانگر در آنها وجود ندارد اما نگراني سازنده كه انسان را به انجام وظيفه در برابر خدا و خلق و فعاليتهاي مثبت زندگي وا ميداد در وجود آنهاست و بايد هم باشد. (منظور از خوف خدا نیز همين است).
منظور از ذكر خدا تنها نام او را بر زبان آوردن نيست و مكرر تسبيح و تهليل و تكبير گفتن نيست بلكه منظور آيه اين است كه با تمام قلب متوجه او و عظمتش و علم و آگاهيش و حاضر و ناظر بودنش گردد.[17] هر نعمتي از جانب خداي سبحان نازل ميشود اما نقمتها و عذابها و ناراحتيها، هر چه باشد، چيزي نيست كه از ناحيه او نازل شده باشد. و آن عبارتست از افاضه نكردن خدا و خودداري او از رساندن نعمت و تزول رحمت. وقتي مسلم شد كه هيچ شري از ناحيۀ خدا نازل نميشود و ترس هم هميشه از شري است كه ممكن است پيش آيد نتيجه ميگيريم حقيقت ترس از خدا همانا ترس آدمي از اعمال زشت خويش است كه باعث ميشود خداوند از انزال رحمت و خير خود خودداري نمايد.
بنابراين هر وقت دل انسان به ياد خدا بيفتد اولين اثري كه از خود نشان ميدهد اين است كه متوجه گناهان خويش گشته و متأثر شود، دومين اثرش اين است كه متوجه پروردگارش شود كه هدف نهايي فطرت اوست در نتيجه خاطرش سكون يافته و بياد او آرامش مييابد.[18] توجه به اين نكته بسيار ضروري است كه خداوند در اين آيه ميفرمايد با ياد خدا دل
آرامش مييابد ولي در آيۀ دوم از سورۀ انفال ميفرمايد:
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ...»[19]
«مؤمنان تنها كساني هستند كه هرگاه نام خدا برده شود دلهايشان ترسان ميگردد.»
جمع اين دو آيه اينگونه است كه انسان با توجه به پاداش و نعمتهاي بي حد الهي آرامش خاطر پيدا ميكند ولي با توجه به كيفر و انتقام پروردگار خائف و پريشان خاطر ميگردد در آنجا خداوند بندگان خود را تشويق ميكند كه دلهاي خود را با توجه به اين نعمات تسكين دهند زيرا وعدۀ خداوند حتمي است و هيچ چيز براي آرامش دلهاي مضطرب بهتر از نويدهاي صادق نيست.[20] ترس از خدا گاهي به خاطر درك مسئوليتها و احتمال عدم قيام به وظايف است و گاهي به خاطر درك عظمت مقام و
توجه به وجود بيانتها و پر مهابت (خداي متعال) است.[21]
«اَلا اِنَّ اَوْلِياءَ اللهِ لا خَوفٌ عَلَيْهمْ وَلا هُمْ يَحْزَنونَ»
«آگاه باشد (دوستان و) اولياي خدا، نه ترسي دارند نه غمگين ميشوند »
"اولياء" جمع ولي به معني نبودن واسطه ميان دو چيز و نزديكي و پي در پي بودن آنهاست. به همين دليل هر چيزي را كه نسبت به ديگري قرابت و نزديكي داشته باشد (خواه از نظر مكان، يا زمان، يا نسب، يا مقام) "ولي" گفته ميشود، بنابراين اولياء خدا كساني هستند كه فاصلهاي ميان آنها و خدا نيست، هيچ گونه شك و ترديدي به دلهايشان راه نمييابد و آنچه غير از خداست در نظرشان كوچك و كم ارزش است.
از اينجا روشن ميشود كه چرا آنها ترس و اندوهي ندارند زيرا خوف معمولاً از احتمال فقدان نعمتهايي است كه انسان در اختيار دارد و يا از خطراتي است كه در آينده او را تهديد ميكند، اولياء خدا از هرگونه وابستگي و اسارت جهان ماده آزادند. بنابراين غمهايي را كه ديگران نسبت به گذشته و آينده دارند، در وجود اينان راهي نيست. به اين ترتيب امنيت و آرامش واقعي بر وجود آنها حكم فرما است. غم و ترس معمولاً ناشي از روح دنيا پرستي است اولياي خدا از اين رذيله به دورند و از غمهاي مادي و دنيوي آزادند و وجودشان از خوف خدا مالامال است.[22]
اگر انسان بداند همه چيز ملك خداوند است و خود را، مالك چيزي نداند در اين صورت دچار خوف و اندوه نميگردد اولياي خدا نه در دنيا و نه در آخرت از چيزي نميترسند مگر اينكه خداي تعالي اراده كند كه آنان از چيزي بترسند يا اندوهناك شوند.[23]
مفهوم آرامش در قرآن از راه كليد واژههايي مانند، اطمينان (رعد/28)،
سكينه (فتح/4)، سكن (توبه/103)، اَمْنيت (ثين/3)، ثبات (فرقان/47) و... قابل پيگيري است.[24]
[1] . راغب اصفهاني، مفردات، ترجمه غلامرضا خسروي، تهران، مرتضوي، 1374، دوم، چ 2، ص 500.
[2] . مركز فرهنگ و معارف قرآن، دايرة المعارف قرآن كريم، قم، بوستان كتاب، 1385 ج3، ص 158.
[3] . شرباصي، احمد؛ دايرة المعارف اخلاق قرآني، ترجمه محمد بهاء الدين حسيني، سنندج، تازه نگاه، 1379، اول، ج 1، ص 106.
[4] . دايرة المعارف قرآن كريم، پيشين، ص 154-153.
[5] . مكارم شيرازي، ناصر و همكاران؛ تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1374، اول ج 10، ص 211.
[6] . سلطاني، غلامرضا؛ تكامل در پرتو اخلاق، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1372 چهاردهم، ج 1، ص 262-261.
[7] . دايرة المعارف اخلاق قرآني، پيشين، ص 108.
[8] . الهي، محمد و ديگران، شادي و آرامش از ديدگاه قرآن و نهج البلاغه، تهران، بيان جوان 1384، اول، ص 84-82.
[9] . فتح/4.
[10] . طه/124.
[11] . شادي و آرامش از ديدگاه قرآن و نهجالبلاغه، پيشين، ص 7.
[12] . بقره/260.
[13] . رعد/28.
[14] . دايرة المعارف قرآن كريم، پيشين، ص 163-160، رجوع شود به سورههاي يونس/67، نبا/9، روم/21 و نحل/80.
[15] . دايرة المعارف قرآن كريم، پيشين، ص 156-155.
[16] . رعد/28، 27 (ترجمه آيات از آيةالله مكارم شيرازي ميباشد)
[17] . تفسير نمونه، پيشين، ص 215.
[18] . طباطبائي، محمد حسين؛ تفسير الميزان، ترجمه محمد باقر موسوي همداني، قم، دفتر انتشارات اسلامي، 1374، پنجم، ج 11، ص 286.
[19] . انفال/2.
[20] . طبرسي، فضل بن حسن؛ مجمع البيان، ترجمه مترجمان، تهران، فراهاني 1360، اول، ج 10، ص 161.
[21] . تفسير نمونه، پيشين، ج 7، ص 86.
[22] . تفسير نمونه، پيشين، ج 8، ص 334-333.
[23] . تفسير الميزان، پيشين، ج 10، ص 122.
[24] . دايرة المعارف قرآن كريم، پيشين، ص 155.
نظرات شما عزیزان: [ پنج شنبه 17 آذر 1390برچسب:قرآن, اطمينان قلب, اضطراب و پريشاني, آرامش اعتقادي, آرامش رواني, ذكر خدا, خوف و حزن, ] [ 9:25 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |