مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
امام رئوف خداوند متعال در قرآن کریم دو بار از خودش با نام رئوف «وَاللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ » (1) و هشت بار با نام رئوف رحیم یاد کرده است؛ مانند این فراز که می فرماید:«إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحیمٌ » (2)هر چند دو واژه رأفت و رحمت، نزدیک به هم و گاهی در یک معنا به کار می روند؛ اما در بررسی دقیق لغوی این دو به یک معنا نبوده و فرقی ظریف بینشان وجود دارد. علامه طباطبایی (ره) بعد از اذعان به اشتراک معنایی این دو واژه، درباره فرق بین رأفت و رحمت می نویسد:فرق میان رأفت و رحمت بعد از آنكه هر دو در اصل معنا مشتركند، این است كه رأفت مختص به اشخاص مبتلا و بیچاره است؛ ولی رحمت در اعم از آن (بیچاره و غیر بیچاره) استعمال می شود. (3)مرحوم مصطفوی در کتاب «التحقیق» خود فرق بین رأفت و رحمت را اینگونه بیان می کند: رأفت، عطوفت، لطف و رحمت خالص و شدید است یعنی لطف و رحمتی است که وقوع درد و ناراحتی را برنمی تابد هر چند آن درد و ناراحتی به مصلحت فرد باشد؛ اما رحمت، صرف عطوفت و مهربانی کردن است مهربانی کردنی که گاهی با درد و ناراحتی فرد نیز همراه است مانند لطف و رحمت یک جراح به یک بیمار علاقه مند به بهبودی. (4)بنابراین رأفت نوعی لطف و مهربانی است که در آن به هیچ وجه کام فرد تلخ نمی شود؛ هر چند که آن تلخ کامی به مصلحت او باشد و این یعنی عنایتی که صد در صد گواراست.گذشته از آنکه «رئوف» یکی از اوصاف الهی است خداوند متعال، آخرین فرستاده خود را نیز به این وصف ستوده است: ادامه مطلب [ شنبه 23 دی 1391برچسب:امام رئوف, ] [ 7:31 ] [ اکبر احمدی ]
[
چراغ محفل دلخستگان
ای چــراغ محفــل دلخستـهگان آشنــا ای امـام مهربـان ای آیـت ایمـان رضا ای صفای باغ دین یا امام هشتمین ای خـدا را حجـت بــر حــق ولی کردگار ای مـزارت بوسـه گاهِ خستــگان بیقــرار ای صفای باغ دین یا امام هشتمین ضامن آهو عزیزِ فاطمـه شمس الشّموس ای پنــاه اهــل دل ای گوهر دریای طوس ای صفای باغ دین یا امام هشتمین ای دلــت آئینــه نـور خـدای ذوالجلال تشنــه لطف تــوأم کـو جرعهای آب زلال؟ ای صفای باغ دین یا امام هشتمین در میان حجره غربت نهادی رخ به خاک جان سپردی بیقرار و تشنه لب روحی فداک ای صفای باغ دین یا امام هشتمین بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان جعفر رسول زاده (آشفته) [ شنبه 23 دی 1391برچسب:چراغ محفل دلخستگان, ] [ 7:30 ] [ اکبر احمدی ]
[
نامه ای به امام رضا علیه السلام هوالمصور السلام علیک یا علی بن موسی الرضا سلام به آقای خوبم، سلام به مولای عزیزم، سلام به امام رئوف و مهربانم، سلام به خورشید تابان خراسان، سلام به گنبد طلاییت، سلام به کبوترهای حرمت و سلام به زائرهای عاشقت.قلم را روی کاغذ نهادم تا شاید این بار قلم روی آن حرکت کند و خودش حرف های دل مرا به امام رضا بنویسد. هزاران بار نوشتم، هزاران بار گفتم، اما باز نشد. نتوانستم به قولی که به تو دادم وفا کنم، بگو چه کار کنم، کجای کارم اشتباه است .هر وقت حاجتی دارم مهمان حرمت هستم آن قدر دخیل می بندم تا حاجتم روا شود. چقدر ماه های خدا عجیب است دوازده ماه به نیت دوازده امام، زیاد نمی توانم این را بگویم چون کار خدا با حکمت است و عقل ناقص و ناتوان من قادر به بیان آن نیست. محرم الحرام اجازه ی ورود به ماه حسین است تا ایشان اذن دخول ندهند قطره اشکی ریخته نمی شود و آخر صفر هم با شهادت غریب الغربا . واقعا غریب به چه معناست... غریبه کیست... ؟ غریب یعنی دور از وطن، دور از خانه ...{ غریب از ریشه غ رب ، بر وزن فعیل به معنای دور است}.هنگامی که مسلم وارد کوفه شد غریب بود، امام حسین در کربلا غریب بود و اما شما آقای من که غریب خراسان هستی .لحظه های آخر منتظر دیدن عزیز دلت بودی، چقدر زیبا نام جوادت را می بردی. وقتی سرت بر روی پایش بود چقدر آرام بودی، دست های گرم جوادت، وجود تو را روشن کرد با نگاهت فهماندی وقت رفتن و جدایی است. چه لحظه ای بود وداع آخرت.و اما چه بگویم از زائران حرمت که با پای پیاده مسافت ها را طی می کنند و برای دیدنت لحظه شماری می کنند. عجب صفایی دارد پنجره فولادت که بارها ، بارها دلم را به آن گره زدم و خواستم تا یاری ام کنی، من گدای در خانه ات هستم. نکند این گدا را رها کنی، یا امام رضا با دلم به سویت آمدم، آقا مرا میخری...؟اما چه بگویم از نیزه های شکسته، تیرهای در هم فرو رفته، شمشیرهای بالا رفته، بدن ارب اربای اکبر، خم شدن کمر حسین، ناله دل زینب، اشک چشم رقیه، ... عجب حال و هوایی داشت وداع کربلا، مولای من آیا آن لحظه هم دیدن بدن پاره پاره اکبر دل حسین را آرام کرد؟ آیا سر او را به دامن گرفت و بوسه بر پیشانی اکبر زد دلش روشن شد؟ چه بگویم که نتوانست روی پاهایش بایستد. خدایا حسین را مدد کن ،... یاری اش کن خدایا قوت قلبش زینب را برسان، ... ادامه مطلب [ شنبه 23 دی 1391برچسب:نامه ای به امام رضا علیه السلام, ] [ 7:27 ] [ اکبر احمدی ]
[
عنایات امام رضا(علیه السلام) به یک عالم بزرگ تولد مرحوم آیت الله گلپایگانی نیز مصادف با ایام تولد امام رضا(علیه السلام) هشتم ذی القعده و تولد امام رضا(علیه السلام) یازدهم ذیالقعده میباشد. آنچه در پی میخوانید اظهارات فرزند این مرجع تقلید میباشد . عنایت امام رضا (علیه السلام) در تولد آیت الله گلپایگانی تولد مرحوم والد با عنایت امام رضا(علیه السلام) بوده است. (پدر مرحوم والد) چهار دختر داشت و برای او فرزند پسری به دنیا نمیآمد. لذا، نذر میکند که از روستای گوگد گلپایگان پیاده به مشهد مشرف شوند و در مشهد از حضرت امام رضا(علیه السلام) درخواست میکنند که از خدا بخواهند خداوند به او اولاد پسر عنایت کنند. بعد از برگشتن از مشهد، خواهر مرحوم والد، در عالم رؤیا میبیند، امام رضا و امام جواد(علیهماالسلام) به منزل پدرشان تشریف آوردند. امام رضا(علیه السلام) در آنجا ماندند و امام جواد(علیه السلام) رفتند. عمه جریان خواب را برای پدرشان نقل میکند و پدربزرگ این گونه تعبییر میکنند خداوند دو پسر به نام رضا و تقی به ما عنایت میکند. رضا خواهد ماند و تقی به رحمت خدا خواهد رفت. همین طور هم شد. محمد تقی پسر دوم خانواده، سر زایمان به همراه مادرش به رحمت خدا میروند، در حالی که مرحوم والد، سه سال بیشتر نداشتند.تولد مرحوم آیت الله گلپایگانی نیز مصادف با ایام تولد امام رضا(علیه السلام) هشتم ذی القعده و تولد امام رضا(علیه السلام) یازدهم ذیالقعده میباشد.مرحوم والد گفتند: عجیب این که در آن شب زمستانی، اصلا در طول ده الی دوازده ساعت، احتیاج به تجدید وضو پیدا نکردم ادامه مطلب [ شنبه 23 دی 1391برچسب:عنایات امام رضا(علیه السلام) به یک عالم بزرگ , ] [ 7:26 ] [ اکبر احمدی ]
[
بسم الله الرحمن الرحيم
نسیم خوبی ها در ایران هر فرایند فرهنگی همچون فرایندهای اجتماعی و سیاسی، در سیر تحول خود، با عوامل شتاب دهنده یا کاهنده روبه رو می شود که تأثیر محسوس و گاه شگرفی در پیش رفت یا پس رفت فرایند مورد اشاره به همراه دارد. بی شک باید حضور حجّت حق، عالم آل محمد، حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام را در نیشابور نقطه عطفی در تاریخ تشیّع این منطقه (و به دنبال آن در ایران) در شمار آورد. بدیهی است که حضور شخصیتی چون امام رضا علیه السلام در نیشابور، آن هم در شرایطی که اوضاع سیاسی اجتماعی به گونه ای است که آوازه علویان در اطراف و اکناف جهان اسلام، به ویژه ایران پیچیده و در محیط و شرایطی که تعصبات قومی و مذهبی تا حد زیادی در هم شکسته و هزاران نفر از علما و دانشجویان و مردم عادی مشتاق زیارتش بوده و بر قدومش سیلاب اشک شوق نثار می کنند، چقدر می تواند جوّ علمی و معنوی و طبعاً جوّ مذهبی را تحت تأثیر قرار دهد. خوشبختانه تاریخ نیز گوشه هایی از این حضور میمون را به ثبت رسانده است که باید آن را مشتی از خروار دانست. ادامه مطلب [ شنبه 23 دی 1391برچسب:نسیم خوبی ها در ایران, ] [ 7:23 ] [ اکبر احمدی ]
[
چند روز بعد از امضاى قرارداد صلح، امام حسن(علیهالسلام) با مردم كوفه وداع كرد و رهسپار مدینه شد.(1) به دنبال آن معاویه به طور كامل بر سرنوشت مسلمانان حاكم شد و حكومت تمام عیار اموى را به پیش برد. اما طبیعى بود كه ماهیت ضد دینى حكومت معاویه اجازه نمىداد، مصالحه با امام به همان حالت باقى بماند به عبارت دیگر هر چند صلح در ظاهر به وقوع پیوسته بود ولى در حقیقت ماهیت متضاد این دو جریان اجازه مصالحه واقعى به آنان نمىداد و علىرغم زدوده شدن تضادهاى ظاهرى كه موجب حفظ جان شیعیان شد، تضادهاى واقعى همچنان باقى بود و جبهه حق و باطل هرگز قابل تفاهم و تصالح نبودند. در مورد جدایى بنىامیه از اسلام و مباین بودن جبهه آنان با جبهه حقیقى دین، شهید مطهرى(ره) اینگونه به بررسى دلایل ضدیت آنان با اسلام اشاره مىكند: «مبارزه شدید امویان كه در راس آنها ابوسفیان بود، با اسلام و قرآن ... دو علت داشت: یكى رقابت نژادى كه در سه نسل متوالى متراكم شده بود. دوم تباین قوانین اسلامى با نظام زندگى اجتماعى رؤساى قریش مخصوصا اموىها كه اسلام بر همزننده آن زندگانى بود... گذشته از اینها مزاج و طینت آنها طینتى منفعتپرست و مادى بود و در اینگونه مزاجهاى روحى، تعلیمات الهى و ربانى اثر ندارد و این ربطى به باهوش یا بىهوشى آنها ندارد. كسى به تعلیمات الهى اذعان پیدا مىكند كه در وجود خودش پرتوى از شرافت و علو نفس و بزرگوارى باشد. این مطلب خود یك اصل بزرگى است. داستان ابوسفیان و عباس و گفتن «لقد صار ملك ابن اخیك عظیما...» قصه «بالله غلبتك یا اباسفیان» ایضا قصه «تلقفونها تلقف الكره» همگى دلیل كورى باطنى ابوسفیان است. (2) ادامه مطلب [ جمعه 22 دی 1391برچسب:پاسخ دندان شکن امام حسن(علیهالسلام) به معاویه, ] [ 8:57 ] [ اکبر احمدی ]
[
امام حسن(علیهالسلام) در نگاه پیامبر اکرم
پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) فضایل و امتیازات فرزندش امام حسن مجتبی(علیهالسلام) را بین مسلمانان تبلیغ میكرد و از ارتباط او با مقام نبوت و علاقهی حقیقی كه به وی داشت همه جا سخن میگفت.آنچه از زبان پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) در مورد حضرت مجتبی(علیهالسلام) بیان شده است چنین است:«هر كس میخواهد آقای جوانان بهشت را ببیند به حسن(علیهالسلام) نگاه كند.»(1حسن گل خوشبویی است كه من از دنیا برگرفتهام.»(2) روزی پیامبر اكرم(صلیاللهعلیهوآله) به منبر رفت و امام حسن(علیهالسلام) را در كنارش نشانید و نگاهی به مردم كرد و نظری به امام حسن(علیهالسلام) انداخت و فرمود: «این فرزند من است و خداوند اراده كرده كه به بركت و جود او بین مسلمانان صلح را برقرار سازد.»(3) یكی از یاران پیامبر اکرم میگوید: پیغمبر(صلیاللهعلیهوآله) را دیدم كه امام حسن(علیهالسلام) را بر دوش میكشید و میفرمود: «خدایا من حسن را دوست دارم، تو هم دوستش بدار.»(4شبی پیامبر خدا(صلیاللهعلیهوآله) نماز عشاء میخواند و سجدهای طولانی به جا آورد. پس از پایان نماز، دلیل را از حضرتش پرسیدند، فرمود: پسرم حسن، بر پشتم نشسته بود و ناراحت بودم كه پیادهاش كنم.(5انس بن مالك نقل میكند كه: رسول الله(صلیاللهعلیهوآله) دربارهی امام حسن(علیهالسلام) به من فرمود:ای انس! حسن فرزند و میوهی دل من است، اگر كسی او را اذیت كند، مرا اذیت كرده و هر كس مرا بیازارد، خدا را اذیت كرده است.(6)پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) دربارهی امام حسن(علیهالسلام) فرمود:حسن فرزند و میوهی دل من است، اگر كسی او را اذیت كند، مرا اذیت كرده و هر كس مرا بیازارد، خدا را اذیت كرده است.زینب دختر ابو رافع میگوید: حضرت زهرا(سلام الله علیها) در هنگام بیماری رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) هر دو فرزندش را نزد پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) آورد و فرمود: اینان فرزندان شما هستند. اكنون ارثی به آنان بدهید. حضرت فرمود:«شرف و مجد و سیادتم را به حسن(علیهالسلام) دادم و شجاعت وجود خویش را به حسین(علیهالسلام) بخشیدم.»(7) البته باید در این مورد توضیحی بدهیم و آن این که اگر پیامبر اکرم فرمودند که شرف و مجد و سیادتم را به حسن دادم؛ به این معنا نیست که این خصوصیات در امام حسین(علیهالسلام) وجود ندارد و یا شجاعت در امام حسن(علیهالسلام) وجود ندارد؛ بلکه ائمه اطهار به عنوان انسانهای کامل، تمام فضائل را دارا هستند ولی برخی از صفات در ائمه اطهار ظهور بیشتری پیدا کرده است.
1 ـ البدایة والنهایة، ج 8 . 2 ـ الاستیعاب، ج 2. 3 ـ مسند احمد حنبل، ج5، ص 44. 4 ـ البدایة و النهایة، ج 8 . 5 ـ الاصابه، ج2. 6 ـ كنزالعمال، ج6، ص222 . 7 ـ ترجمه اعلام الوری، ص304، طبرسی .
[ جمعه 22 دی 1391برچسب:گل خوشبویی از دنیا, ] [ 8:55 ] [ اکبر احمدی ]
[
آنچه پیش رو دارید، بیان برخى انتظارات و توقّعاتى است که امام حسن مجتبى(علیهالسلام) از امت اسلامى؛ به خصوص، از شیعیان دارد. امید آن که در ماه مبارک رمضان رهتوشهاى براى رهروان کوى دوست باشد. 1. خدا محورى از مهمترین انتظاراتى که تمام انبیاء و اولیاء از بندگان خدا، داشتهاند و دارند این است که مردم در کارها و رفتارها خدا محور باشند و رضایت الهى و خداوندى را در تمام امور محور و اساس قرار دهند. امام حسن مجتبى(علیهالسلام) نیز که خود خدامحور و سرا پا اخلاص بود، از امت اسلامى و شیعیان خویش توقّع و انتظار دارد که رضایت الهى را محور فعالیت خویش قرار دهند. این توقع را گاه با بیان زیان مردم محورى و خارج شدن از محور رضایت الهى ابراز مىدارد، آنجا که فرمود:«مَنْ طَلَبَ رِضَى اللهِ بِسَخَطِ النّاسِ کفاهُ اللهُ اُمُورَ النّاسِ وَ مَنْ طَلَبَ رِضَى النّاسِ بِسَخَطِ اللهِ وَ کلَهُ اللهُ اِلَى النّاسِ؛ هر کس رضایت خدا را بخواهد هر چند با خشم مردم همراه شود؛ خداوند او را از امور مردم کفایت مىکند و هر کس که با به خشم آوردن خداوند دنبال رضایت مردم باشد، خدا او را به مردم وا مىگذارد.» و گاه فوائد خدا محورى و در نظر گرفتن رضایت الهى را به زبان مىآورد و مىفرماید: «اَنَا الضّامِنُ لِمَنْ لَمْ یهْجُسْ فى قَلْبِهِ اِلاّ الرِّضا اَنْ یدْعُوَ اللهَ فَیسْتَجابُ لَهُ؛ من ضمانت مىکنم براى کسى که در قلب او چیزى نگذرد جز رضا[ى خداوندى]، که خداوند دعاى او را مستجاب فرماید.»
ادامه مطلب [ جمعه 22 دی 1391برچسب:انتظارات امام حسن (علیهالسلام) از شیعیان, ] [ 8:49 ] [ اکبر احمدی ]
[
پیامدهاى رحلت پیامبر(ص) از زبان فاطمه(ص)
در اینجا پیامدهاى رحلت پیامبر اكرم (صلیاللهعلیهوآله وسلم) از نگاه تنها یادگارش، حضرت فاطمه سلام الله علیها كه بضعة الرسول است (1) و به تعبیر امام على (علیه السلام) بقیة النبوة (2) است و به اعتراف دیگران، خیرة النساء و ابنة خیر الانبیاء، صادقة فی قولك، سابقة فی وفور عقلك است. (3)، بیان می شود. او كه خلیفه اول در جمع مردم مدینه دربارهاش چنین گفته است: انت معدن الحكمة و موطن الهدى و الرحمة و ركن الدین و عین الحجة است. (4) و حتى عایشه نیز گفته است: « ما رایت احدا كان اصدق لهجة من فاطمة الا ان یكون الذی ولدها. » (5) او كه هم مردمان مكه و مدینه را دیده و هم شاهد حیات پیامبر اكرم (صلیاللهعلیهوآله وسلم) بوده و هم در كنار پیامبر و حضرت امیر(علیه السلام) حوادث ریز و درشت عصر نبوت و روزهاى بعد از رحلت و حوادث تلخ و دردناك آن ایام كوتاه را به دقت زیر نظر داشته است . آرى او مىتواند پیامدهاى تاسف بار رحلت پیامبر را خوب بیان كند . در اینجا به مواردى از آنها مىپردازیم: آن حضرت در خطبه فدكیه (6) و خطبهاى كه بعدا در جمع زنان مدینه كه به عیادت ایشان آمده بودند (7) ایراد فرمودهاند، پیامدهاى رحلت پیامبر را بیان مىكنند از جمله آنها عبارتند از: ادامه مطلب [ جمعه 22 دی 1391برچسب:پیامدهاى رحلت پیامبر(ص) از زبان فاطمه(ص, ] [ 8:43 ] [ اکبر احمدی ]
[
ملاقات رسول خدا با رسول خدا
على علیه السلام گوید: جبرئیل در بیمارى پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم كه بر اثر آن از دنیا رفت هر روز و هر شب به نزد او مى آمد، و مى گفت : خداوند به تو سلام مى رساند و مى گوید: چگونه اى ، در حالى كه او خود به تو آگاه تر است ، ولیكن مى خواهد شرافت و كرامت تو را بر مردمان افزون كند، و مى خواهد عیادت بیمار را در میان امت تو سنت و امر پسندیده اى بگرداند، و پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم اگر دردى مى داشت ، به او مى گفت مى بینى درد دارم . و جبرئیل مى گفت : اى محمد صلى الله علیه و آله و سلم بدان كه خداوند به تو سخت نمى گیرد، در حالى كه هیچیك از آفریدگان را به اندازه تو دوست ندارد، ولیكن دوست مى دارد، صدایت ، و دعایت را بشنود، تا در هنگام ملاقات با او مستوجب درجات و مقاماتى كه براى تو در نظر گرفته است قرار گیرى . و اگر پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم راحت بود و دردى نداشت ، پاسخ مى داد: مى بینید كه راحت هستم و دردى ندارم ، و جبرئیل مى گفت : پس خداى را سپاس گوى ، زیرا خداوند دوست دارد سپاس شود، و شكرش افزون گردد. ادامه مطلب [ جمعه 22 دی 1391برچسب:ملاقات رسول خدا با رسول خدا, ] [ 8:40 ] [ اکبر احمدی ]
[
افول خورشيد
ادامه مطلب [ جمعه 22 دی 1391برچسب:افول خورشيد, ] [ 8:38 ] [ اکبر احمدی ]
[
سرّ دلبران در حديث ديگران
نويسنده: حجت الاسلام جواد محدّثى نگاهى به شخصيّت و فضايل امام حسن مجتبى عليهالسلام در منابع اهل سنّت مظلوميّت اهل بيت عليهمالسلام ، به ويژه امام مجتبى عليهالسلام در همه ابعاد مشهود است؛ از جمله در ثبت و ضبط سخنان و زندگينامه و شخصيّت آنان در منابع مكتوب، به خصوص در كتب اهل سنّت.از اين رو، دلباختگان اين خاندان كوشيدهاند تا غبار غربت از سيماى نورانى آنان بزدايند و با تأليف آثارى مستند به كتب اهل سنّت، گوشهاى از فضايل خورشيدگون و جاودان امامان شيعه را تبيين كنند.محقق ارجمند، استاد حسن مصطفوى با نگارش كتابى با عنوان «الامامالمجتبى، ابومحمد الحسن بن على عليهالسلام ، حياته، مقاماته، خلافته، حلمه، جريان صلحه، كلماته، خطبه، ردّ الاعتراضات» و با استناد به كتب تاريخى و حديثى و صحاح اهل سنّت، تلاش كرده است شخصيّت حضرت مجتبى عليهالسلام را ترسيم كند.به پاس ارج نهادن به تلاش ارزشمند آن پژوهشگر نامدار، گزارشى از تحقيق او تقديم شما عزيزان مىشود.مؤلّف، اثر خود را در 58 بخش تدوين كرده است كه شامل همه دورههاى حيات پربركتِ سبط اكبر عليهالسلام مىشود. به خصوص بخشهايى كه به دوران امامت و صلح و قضاياى پس از صلح و برخوردهاى او با معاويه و امويانِ كينه توز و جريانهاى انحرافى در جهان اسلام مربوط مىشود، غناى بيشترى دارد.عمده مطالب اين كتابِ 260 صفحهاى از منابع اهل سنّت است و در فهرست منابع، نام 61 كتاب ديده مىشود؛ همچون: «اخبار اصبهان» ابونعيم؛ «اخبارالطّوال» دينورى؛ «استيعاب» ابن عبدالبر؛ «اَغانى» ابوالفرج اصفهانى؛ «البداية و النهاية» ابن كثير؛ «البيان و التبيين» جاحظ؛ «تهذيب» ابن عساكر؛ «سنن» بيهقى؛ «شرح نهج البلاغه» ابن ابىالحديد؛ «طبقات» شعرانى؛ «عقدالفريد» ابن عبد ربّه؛ «الفصول المهمّه» ابن صبّاغ؛ «مُرُوج الذّهب» مسعودى؛ «محاسن» بيهقى؛ «نورالأبصار» شبلنجى و... دهها كتاب ديگر كه عمدتاً از منابع و متون كهن تا قرن پنجم هجرى است.گاهى هم در تكميل بحث، نكاتى از برخى منابع شيعى همچون: كافى، وافى، تنقيح المقال، ارشاد، اعيان الشيعه و... آورده است.
ادامه مطلب [ پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:سرّ دلبران در حديث ديگران, ] [ 21:1 ] [ اکبر احمدی ]
[
بر ساحل قرآن
نويسنده: ابواحسان ميانجى مقدمه در سيماى تابناك امام حسن عليهالسلام مىتوان نظارهگر ابعاد مختلف از جمله شخصيّت علمى و قرآنى حضرت بود؛ هرچند لحظات زندگى امام حسن عليهالسلام آميخته و متبرك با قرآن كريم بود و امام به مقتضاى امامت (پاسدارى از انديشهها و مرزهاى قرآنى) آگاهترين، مأنوسترين و عاملترين فرد به كتاب الهى بود، اما به دليل رويكرد محققان به موضوعاتى خاص (به ويژه صلح با معاويه) چنين فرازهاى درخشانى از سيماى حضرت كمتر مورد عنايت قرار گرفته است. بدينجهت شايسته است گوشههايى از زندگى قرآنى امام حسن مجتبى عليهالسلام را به تماشا بنشينيم.1 ادامه مطلب [ پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:بر ساحل قرآن, ] [ 20:59 ] [ اکبر احمدی ]
[
پرتوی از زندگانی امام حسن مجتبی علیه السلام
«انا اعطیناک الکوثر فصل لربک و انحر. ان شانئک هو الابتر» نخستین مظهر و نشانهی کوثر که بر دامان پاک فاطمهی اطهر (سلام الله علیها) پا به عرصهی گیتی نهاد امام حسن علیه السلام بود. نشانهای از تجلی مقدسترین پدیدهای که از خجستهترین پیوند برین انسانی، نصیب حضرت محمد صلی الله علیه و آله، علی مرتضی علیه السلام و فاطمه زهرا (سلام الله علیها) گردید. همان لؤلؤی که از برزخ دو اقیانوس نبوت و امامتبه ظهور پیوست ومعجزهی بزرگ «مرج البحرین یلتقیان، بینهما برزخ لا یبغیان، یخرج منهما اللؤلوء والمرجان» . (1) را تجسم بخشید و کلام خدا در کلمهی وجود چنین ظاهر شد. از نیایی الهام گیر و پدری پیشوا، وارثی برخاکیان و جلوهای برافلاکیان پدید آمد با وراثتی ابراهیمی، مقصدی محمدی، منهجی علوی، زهرهای زهرایی که عصای فرعون کوب موسی را در دست صلح آفرین عیسوی داشت و تندیس زندهی اخلاق قرآن بود و رایت جاودانگی اسلامی را در زندگی توام با مجاهده و شکیبایی تضمین کرد و بقاع امن و ایمان را به ابدیت در بقیع شهادت بر افراشت و مکتبش از خاک گرم مدینه به همه سوی جهان جهتیافت و با همهی مظلومیتش در برابر سیاهی و تباهی جبهه گرفت و به حقیقت اصالتبخشید و مشعلدار گمراهان و زعیم ره یافتگان گردید. حضرتش در بقیع بی بقعه; در جوار جدهی پدریش فاطمه بنت اسد، برادر زاده نازنینش امام سجاد علیه السلام و مضجع امام باقر و امام صادق علیهما السلام آرمیده است. (2) ادامه مطلب
پای درس معلم بزرگ بشر عصر حاضر عصری تهی از اخلاق است. در صورتی که یکی از نیازهای انسان در زندگی اجتماعی دارا بودن اخلاق فاضله انسانی است. اخلاق را باید از معلم اخلاق آموخت بویژه اگر خود نیز متخلق به اخلاق حسنه باشد؛ در این صورت چنین معلمی سزاوارتر است تا از او نکات اخلاقی را فراگرفت. اولین شخصیت عالم که هم معلم اخلاق است و هم مجسمه اخلاق کسی نیست جز حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله. برای بهره بردن از این شخصیت بی نظیر در زمینه اخلاق ناگزیر باید به کلمات ایشان در منابع روایی مراجعه کرد. خوشرفتاری با مردم قَالَ رَسُولُ اللَّهِ :اتّق اللَّه حیثما كنت و أتبع السّیّئة الحسنة تمحها و خالق النّاس بخلق حسن.هر كجا هستى از خدا بترس؛ به دنبال گناه، كار نیك انجام بده تا آن را محو كند و با مردم خوش اخلاق و نیكو رفتار باش.[1] محبوب ترین بنده در پیشگاه الهی أحبّ عباد اللَّه إلى اللَّه أحسنهم خلقا.بهترین بندگان در پیش خدا كسى است كه خلقش نیكتر باشد.[2] اجتناب از ظلم به دیگران ابْنُ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ :اتّقوا الظّلم فإنّ الظّلم ظلمات یوم القیامة. [3] از ستمگرى بپرهیزید كه ستمگرى مایه تاریكى روز رستاخیز است. [4] این چنین گفت مقتداى بشر هست بیداد، ظلمت محشرادامه مطلب [ پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:پای درس معلم بزرگ بشر, ] [ 20:2 ] [ اکبر احمدی ]
[
شِمّه ای از شمیم رحمتخیلی مناسب است تا به بهانه سال روز وفات رسول گرامی اسلام - صلی الله علیه وآله وسلم - سری به قرآن كریم بزنیم و سیمای مباركش را در آینه كلام الهی بنگریم چرا كه بهترین ستایشگر و بهترین حمد كننده ، حضرت حق می باشد « یا خیر الحامدین »(1) و پیامبر ما نیز «محمّد» است چرا كه خدایش او را این چنین نامیده است.(2)
تجلی رحمت و رأفت الهیخداوند در چندین آیه از قرآن ، خود را به دو صفت « رۆوف و رحیم » توصیف نموده است كه صفت رۆوف برای مبالغه می باشد ، به عنوان مثال : «ربنا إنك رئوفٌ رحیمٌ »(3) معنای «رئوف و رحیم» نیز شاید نیازی به توضیح نداشته باشد اما نكته جالب این جاست كه خداوند همین دو صفت را برای رسول رحمتش اثبات نموده در آن جا كه فرمود:«لقد جائكم رسولٌ من أنفسكم عزیزٌ علیه ما عنتّم حریصٌ علیكم بالمۆمنین رئوفٌ رحیمٌ » (4)فرستاده ای به سوی شما آمده است كه از خودتان است ، سخت است بر او آنچه شما را می رنجاند ، بر [هدایت و نجاتِ] شما حریص است ، نسبت به مۆمنین با رأفت و رحمت برخورد می كند !توصیف رأفت و رحمت از این زیباتر ممكن نیست و حقا در حد اعلای اعجاز می باشد و اگر نبود در وصف پیامبر- صلی الله علیه وآله وسلم - جز این یك جمله در قرآن كه : « عزیز علیه ما عنتم » همین یك جمله او را در شرافت و افتخار بس بود! ادامه مطلب
بهترین الگویی که شناختم پیامبر بزرگ اسلام دارای نقش های مختلفی بوده است : هم پیغامبر الهی است و هم حاکم ، هم معلم اخلاق است و هم سیاستمدار ، هم طبیب قلوب است و هم مرشد عقول است و هم به آخرت توجه دارد و هم به جامعه می اندیشد و هم به فرد نگاه می کند . توصیه های اجتماعی او هم جامع است هم مردان را در بر می گیرد و هم بانوان را و هم آزادگان و هم بردگان را، هم بالغان و هم اطفال را . اجازه بدهید به همین اندازه بسنده کنم و نمونه های از احادیث شریف حضرت را ذکر نمایم تا اندکی از جامعیت شخصیت آن پیشوای عالی مقام رخ هویدا کند و مطالب ما صرف ادعا نباشد :- می فرمود: دو چیز را از دنیای شما دوست می دارم : زن و عطر، و نور چشم من در نماز است. - می فرمود: بهترین شما خوش رفتارترین شما با خانواده خویش است و من خوش رفتارترین شما با آنهایم. جز کریمان، زنان را تکریم نمی کنند و جز انسانهای پست به زنان اهانت نمی نمایند. (مختصر تاریخ دمشق، 7/50)- می فرمود: کاملترین مومنان از نظر ایمان خوش اخلاق ترین آنهاست . (تحت العقول، /47 (می فرمود: در بخشش میان فرزندان دختر و پسر برابری را رعایت کنید که اگر می خواستم یکی را بر دیگری برتری دهم دختران بودند. (جامع الصغیر، 2/282 ) ادامه مطلب [ پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:بهترین الگویی که شناختم, ] [ 19:45 ] [ اکبر احمدی ]
[
رحلت جانگداز پيا مبر مهر با ني ها حضرت ختمي مرتبت محمد بن عبدالله ( ص)تسليت باد
پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله وسلم)پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلم خاتم الانبیا حضرت محمد بن عبدالله در سال ۵۷۱ م که مصادف با روز جمعه هفده ربیع الاول بود، در مکه چشم به جهان گشود و در چهل سالگی از طرف خداوند متعال به پیامبری برگزیده شد. حدود سیزده سال در مکه به صورت پنهان و نیمه پنهان به تبلیغ دین اسلام پرداخت. سپس در نتیجه فشارهای روزافزون کفار و مشرکان به مدینه هجرت کرد. پس از ده سال تبلیغ و تبیین احکام نورانی اسلام و تشکیل نخستین حکومت اسلامی در سن ۶۳ سالگی در روز دوشنبه ۲۸ صفر سال یازدهم هجری به ندای حق لبیک گفت و چشم از جهان فانی فرو بست. سفارش به عترت و کتاب خداپس از برگشتن از «حجة الوداع» پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به مناسبت های مختلف از رحلت خود سخن به میان می آوردند و یاران و پیروانشان را آماده می کردند که اوضاع پس از رحلت پیامبر را بتوانند تحمل کنند. نقل می کنند در این ایام فراوان خطبه می خواندند و مردم را نصیحت می کردند و از فتنه های پس از خود باخبر می ساختند. از جمله به آنها توصیه می کردند: «مبادا پس از من از سنت من دست بردارید و به بدعت گذاری در دین بپردازید. بدانید که بعد از من با فتنه ها و آزمایش های زیادی مواجه خواهید شد. اگر می خواهید در همه این پیشامدها از خطر در امان باشید، از کتاب خدا و عترت من دست برندارید. ای مردم، من در بین شما این دو چیز را به یادگار می گذارم و در روز قیامت از آنها سؤال خواهم کرد».
ادامه مطلب [ پنج شنبه 21 دی 1391برچسب:ويژه نامه رحلت پيا مبر رحمت ( ص), ] [ 19:34 ] [ اکبر احمدی ]
[
توصيه حضرت على عليهالسلام در مواجهه با قرآن امام (ع)، پس از آن بيان نورانى مبنى بر خبر دادن از عالم قيامت و روز واپسين و رضايت پيروان قرآن از اعمال و گذشته خويش و گرفتار بودن متخلفين از قرآن در آن روز، به مردم چنين توصيه مىكنند: فكونوا من حرثه القرآن واتباعه؛ از پيروان قرآن باشيد، واستدلوه على ربكم؛ قرآن را دليل ? و گواه بر پروردگار خويش قرار دهيد. خدا را از كلام خودش بشناسيد، اوصاف پروردگار را به وسيله قرآن بشناسيد. قرآن راهنمايى است كه شما را به سوى خدا راهنمايى مىكند. از اين راهنماى الهى براى شناخت فرستنده آن استفاده كنيد و به خدايى كه قرآن معرفى مىكند ايمان بياوريد. واستنصحوه على انفسكم؛ شما انسانها به كسى كه خيرخواه و دلسوز شما باشد نياز داريد تا در مواقع لازم شما را نصيحت كند. قرآن را ناصح خود قرار دهيد و به نصيحتهاى خير خواهانهاش عمل كنيد؛ زيرا قرآن نصيحت گر دلسوزى است كه هرگز به شما خيانت نمىكند و شما را به نيكوترين وجه به صراط مستقيم هدايت مىكند.بنابراين حضرت على عليهالسلام به مسلمانان و مشتاقان سعادت دنيا و آخرت توصيه مىكند كه قرآن را راهنماى خود قرار دهيد و به نصيحتهاى دلسوزانه آن گوش فرا دهيد؛ زيراان هذا القرآن يهدى للتى هى اقوم و يبشر المومنين الذين يعملون الصاحات ان لهم اجرا كبيرا ? ادامه مطلب [ چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:توصيه حضرت على عليهالسلام در مواجهه با قرآن, ] [ 17:49 ] [ اکبر احمدی ]
[
نتيجه فصل گذشته اين شد كه قرآن كتاب هدايت الهى است و همه ما موظفيم بدان ايمان بياوريم و با به كار بستن دستورات و احكام آن در زندگى فردى و اجتماعى و الگو قرار دادن آن، زندگى و جامعه خود را بر اساس رهنمودهاى قرآن اداره كنيم تا در دنيا و آخرت سعادتمند شويم. اكنون مىخواهيم اين پرسش را مطرح كنيم كه چرا با اين كه قرآن، اين نسخه شفابخش دردهاى فردى و اجتماعى، در جوامع مسلمين و از جمله در جامعه انقلابى و اسلامى ما وجود دارد در عين حال ما همچنان از بعضى مشكلات به خصوص مشكلات فرهنگى رنج مىبريم ؟احتمالا با استفاده از مطالب گذشته در پاسخ خواهيد گفت چون آن طور كه مىبايد به قرآن و دستورات نجات بخش آن عمل نمىشود. اين پاسخ هر چند صحيح تلقى مىشود ولى به نظر مىرسد سوال اساسىترى مطرح مىشود چرا آن طور كه مىبايد به قرآن عمل نمىشود ؟ در واقع چه عواملى باعث مىشود حضور قرآن در جامعه كم رنگ و به تدريج مردم از قرآن و فرهنگ دينى و ارزشهاى الهى جدا شوند ؟
ادامه مطلب [ چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:فهم و تفسير قرآن, ] [ 17:47 ] [ اکبر احمدی ]
[
به نظر مىرسد براى موفقيت در هر برنامه و سياستى، به خصوص در زمينه مسايل تربيتى و فرهنگى و اجتماعى، سه شرط اساسى وجود دارد.
2- ايمان و باور نسبت به برنامه و دستورالعملهاى آن؛ 3- عمل بر مبناى احكام و دستورالعملهاى مطرح شده در برنامه. بديهى است كه كدام از شروط سه گانه منتفى باشد كارآيى برنامه مذكور آن طور كه بايد به ظهور نمىرسد و هدف مورد نظر محقق نمىشود.همه ما مىگوييم قرآن كلام خدا و برنامه زندگى ما مسلمانان است. اما گفتن تنها و اقرار به اين مطلب كافى نيست. اقرار و اظهار در صورتى ايمان به قرآن و دستورات حيات بخش آن محسوب مىشود كه از اعتقاد و باور قلبى حكايت كند و انسان از عمق جان به قرآن و دستورات اميد بخش آن ايمان داشته باشد و در مقابل سخنان و پيامهاى الهى تسليم محض باشد. با چنين ايمان و اعتقاد و باورى است كه شرط كارآيى قرآن در هدايت جامعه، يعنى عمل بر مبناى دستورات حيات بخش قرآن، تحقق پيدا مىكند.
قرآن كريم مىفرمايدذلك الكتاب لا ريب فيه هدى للمتقين. الذين يومنون بالغيب و يقيمون الصلوه و مما رزقناهم ينفقون. و الذين يومنون بما انزل اليك و ما انزل من قبلك و بالاخره هم يوقنون. اولئك على هدى من ربهم و اولئك هم المفلحون ? آن كتاب الهى كه هيچ جاى ترديد در آن نيست هدايتگر پرهيزكارانى است كه ايمان به غيب دارند و نماز را به پا مىدارند و از آنچه ما به آنها روزى داديم انفاق مىكنند؛ كسانى كه به احكام و دستوراتى كه به صورت قرآن بر تو نازل شده ايمان مىآورند و كتب آسمانى پيش از تو را باور و به قيامت يقين دارند. چنين انسانهايى از هدايت پروردگارشان بهرهمندند و به رستگارى مىرسند.البته توجه داريم كه ايمان داراى درجاتى است و جامعه اسلامى در صورتى مىتواند با غلبه بر مشكلات و پيروزى بر دشمنان خود به عزت و عظمت و به تعبير قرآن كريم فلاح و رستگارى دنيوى و اخروى اميدوار باشد كه دستاندركاران فرهنگى جامعه به حكومت دينى و دستورات و احكام قرآن ايمان و از صميم قلب باور داشته باشند، نه آن كه تنها با استفاده ابزارى از دين و فرهنگ دينى مردم، براى كسب وجاهت، خود را معتقد به قرآن معرفى كنند. ابراهيم؛ الگوى تسليم و بندگى در قرآن كريم قرآن كريم داستان تسليم بودن حضرت ابراهيم عليهالسلام در مقابل اوامر و دستورات الهى را الگوى تسليم و رضا بيان مىكند و رمز موفقيت وى در مواجهه با مشكلات و پيروزى او بر مشركين را در ايمان و صبر و استقامت و توكل بر خداى متعال معرفى مىكند و از ما مىخواهد تا در مقابل امر خدا و قرآن كريم داراى چنين ايمان و اعتقادى باشيم و در عمل، ابراهيم گونه در اجراى احكام الهى پابرجا و ثابت قدم باشيم.ما در اين جا داستان حضرت ابراهيم عليهالسلام را در اجراى فرمان خداى متعال، در ماجراى ذبح فرزندش، حضرت اسماعيل عليهالسلام را به اختصار يادآور مىشويم. تا در ضمن آن، روحيه خدا محورى را در فرهنگ توحيدى توضيح داده، نقاط ضعف خود را در مواجهه با قرآن و دستورات نجات بخش آن روشن كنيم و در پرتو آن خوانندگان عزيز را با دردهاى اصلى جامعه آشنا نماييم.
ادامه مطلب [ چهار شنبه 20 دی 1391برچسب:رمز موفقيت و نقش قرآن, ] [ 17:38 ] [ اکبر احمدی ]
[
بى نيازى در سايه پيروى از قرآن حضرت على عليهالسلام در خطبه مذكور قرآن كريم را به عنوان شاخص معرفى مىكنند و مىفرمايند: به يقين بدانيد قرآن آن نصيحت كننده و پند دهندهاى است كه در ارشاد پيروان خود خيانت نمىكند و آن هدايت گرى است كه گمراه نمىكند و گويندهاى است كه در گفتارش دروغ نمىگويد و كسى با اين قرآن ننشست و در آن تدبر و انديشه نكرد مگر آن كه چون از نزد آن برخاست هدايت و رستگاريش افزايش يافت و از گم راهى او كاسته شد. آن گاه حضرت مىفرمايد:و اعلموا انه ليس على احد بعد القرآن من فاقه و لا لاحد قبل القرآن من غنى فاستشفوه من ادوائكم و استعينوا به على لاوائكم فان فيه شفاء من اكبر الداء و هو الكفر و النفاق و الغى و الضلال. ? با وجود قرآن حاكميت آن بر جامعه، براى احدى نيازى باقى نمىماند كه برآورده نشود؛ زيرا قرآن كريم عالىترين برنامه الهى براى زندگى موحدين است و خداى متعال عزت و رستگارى دنيا و آخرت پيروان اين كتاب آسمانى را تضمين كرده است. بنابراين در صورتى كه جامعه اسلامى ما فرامين و دستورات حيات بخش قرآن را به كار بندد و با ايمان به صدق وعدههايش آن را الگوى عمل خويش قرار دهد، قرآن تمام نيازهاى فردى و اجتماعى و مادى و معنوى جامعه را برمى آورد و جامعه اسلامى را از هر چيز و هر كس بى نياز مىكند. ادامه مطلب [ سه شنبه 19 دی 1391برچسب:بى نيازى در سايه پيروى از قرآن, ] [ 18:43 ] [ اکبر احمدی ]
[
نظم بخشى به امور اجتماعى طبق رهنمودهاى قرآن حضرت على عليهالسلام مىفرمايند:الا ان فيه علم ما ياتى و التحديث عن الماضى و دواء دائكم و نظم ما بينكم. ? ادامه مطلب [ سه شنبه 19 دی 1391برچسب:نظم بخشى به امور اجتماعى طبق رهنمودهاى قرآن, ] [ 18:40 ] [ اکبر احمدی ]
[
قرآن كريم مىفرمايد:و لو ان اهل القرى آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الارض و لكن كذبوا فاخذناهم بما كانوا يكسبون. ? ادامه مطلب [ سه شنبه 19 دی 1391برچسب:نمونه اى از خطوط كلى قرآن, ] [ 18:36 ] [ اکبر احمدی ]
[
مجادله نا آگاهانه مردم درباره خدا آیه 3 : وَمِنَ النَّاسِ مَن یُجَادِلُ فِی اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّبِعُ کُلَّ شَیْطَانٍ مَّرِیدٍ و برخى از مردم در باره خدا بدون هیچ علمى مجادله مىکنند و از هر شیطان سرکشى پیروى مىنمایند پرستندگان یک بعدی آیه 11 : وَمِنَ النَّاسِ مَن یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَى حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انقَلَبَ عَلَى وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةَ ذَلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ و از میان مردم کسى است که خدا را فقط بر یک حال [و بدون عمل] مىپرستد پس اگر خیرى به او برسد بدان اطمینان یابد و چون بلایى بدو رسد روى برتابد در دنیا و آخرت زیان دیده است این است همان زیان آشکار ادیان ایمان آورده آیه 17 : إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ هَادُوا وَالصَّابِئِینَ وَالنَّصَارَى وَالْمَجُوسَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا إِنَّ اللَّهَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ شَهِیدٌ کسانى که ایمان آوردند و کسانى که یهودى شدند و صابئىها و مسیحیان و زرتشتیان و کسانى که شرک ورزیدند البته خدا روز قیامت میانشان داورى خواهد کرد زیرا خدا بر هر چیزى گواه است ادامه مطلب [ دو شنبه 18 دی 1391برچسب:مجادله نا آگاهانه مردم درباره خدا, ] [ 18:7 ] [ اکبر احمدی ]
[
صفات مومنان آیات 1 تا 9 : قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ / الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ / وَالَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ / وَالَّذِینَ هُمْ لِلزَّکَاةِ فَاعِلُونَ / وَالَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُونَ / إِلَّا عَلَى أَزْوَاجِهِمْ أوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ / فَمَنِ ابْتَغَى وَرَاء ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْعَادُونَ / وَالَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ / وَالَّذِینَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ یُحَافِظُونَ به راستى که مؤمنان رستگار شدند / همانان که در نمازشان فروتنند / و آنان که از بیهوده رویگردانند / و آنان که زکات مىپردازند / و کسانى که پاکدامنند / مگر در مورد همسرانشان یا کنیزانى که به دست آوردهاند که در این صورت بر آنان نکوهشى نیست / پس هر که فراتر از این جوید آنان از حد درگذرندگانند / و آنان که امانتها و پیمان خود را رعایت مىکنند / و آنان که بر نمازهایشان مواظبت مىنمایند خلقت انسان آیات 12 تا 14 : وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن سُلَالَةٍ مِّن طِینٍ / ثُمَّ جَعَلْنَاهُ نُطْفَةً فِی قَرَارٍ مَّکِینٍ / ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ و به یقین انسان را از عصارهاى از گل آفریدیم / سپس او را [به صورت] نطفهاى در جایگاهى استوار قرار دادیم / آنگاه نطفه را به صورت علقه درآوردیم پس آن علقه را [به صورت] مضغه گردانیدیم و آنگاه مضغه را استخوانهایى ساختیم بعد استخوانها را با گوشتى پوشانیدیم آنگاه [جنین را در] آفرینشى دیگر پدید آوردیم آفرین باد بر خدا که بهترین آفرینندگان است
توصیه اخلاقی آیه 96 : ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا یَصِفُونَ بدى را به شیوهاى نیکو دفع کن ما به آنچه وصف مىکنند داناتریم دعا آیه 93 : قُل رَّبِّ إِمَّا تُرِیَنِّی مَا یُوعَدُونَ / بگو پروردگارا اگر آنچه را که [از عذاب] به آنان وعده داده شده است به من نشان دهى آیه 94 : رَبِّ فَلَا تَجْعَلْنِی فِی الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ / پروردگارا پس مرا در میان قوم ستمکار قرار مده آیه 97 : وَقُل رَّبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّیَاطِینِ / و بگو پروردگارا از وسوسههاى شیطانها به تو پناه مىبرم آیه 98 : وَأَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَن یَحْضُرُونِ / و پروردگارا از اینکه [آنها] به پیش من حاضر شوند به تو پناه مىبرم آیه 118 : وَقُل رَّبِّ اغْفِرْ وَارْحَمْ وَأَنتَ خَیْرُ الرَّاحِمِینَ / و بگو پروردگارا ببخشاى و رحمت کن [که] تو بهترین بخشایندگانى
[ دو شنبه 18 دی 1391برچسب:صفات مومنان, ] [ 18:2 ] [ اکبر احمدی ]
[
مثل کار کسانی که کفر می ورزند آیات 39 و 40 : وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ کَسَرَابٍ بِقِیعَةٍ یَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاء حَتَّى إِذَا جَاءهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِندَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِیعُ الْحِسَابِ / أَوْ کَظُلُمَاتٍ فِی بَحْرٍ لُّجِّیٍّ یَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَرَاهَا وَمَن لَّمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ )و کسانى که کفر ورزیدند کارهایشان چون سرابى در زمینى هموار است که تشنه آن را آبى مىپندارد تا چون بدان رسد آن را چیزى نیابد و خدا را نزد خویش یابد و حسابش را تمام به او دهد و خدا زودشمار است / یا [کارهایشان] مانند تاریکیهایى است که در دریایى ژرف است که موجى آن را مىپوشاند [و] روى آن موجى [دیگر] است [و] بالاى آن ابرى است تاریکیهایى است که بعضى بر روى بعضى قرار گرفته است هر گاه [غرقه] دستش را بیرون آورد به زحمت آن را مىبیند و خدا به هر کس نورى نداده باشد او را هیچ نورى نخواهد بود ابر و باران آیه 43 : أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُزْجِی سَحَابًا ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیْنَهُ ثُمَّ یَجْعَلُهُ رُکَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَیُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مِن جِبَالٍ فِیهَا مِن بَرَدٍ فَیُصِیبُ بِهِ مَن یَشَاءُ وَیَصْرِفُهُ عَن مَّن یَشَاءُ یَکَادُ سَنَا بَرْقِهِ یَذْهَبُ بِالْأَبْصَارِ ) آیا ندانستهاى که خدا[ست که] ابر را به آرامى مىراند سپس میان [اجزاء] آن پیوند مىدهد آنگاه آن را متراکم مىسازد پس دانههاى باران را مىبینى که از خلال آن بیرون مىآید و [خداست که] از آسمان از کوههایى [از ابر یخزده] که در آنجاست تگرگى فرو مىریزد و هر که را بخواهد بدان گزند مىرساند و آن را از هر که بخواهد باز مىدارد نزدیک است روشنى برقش چشمها را ببرد ادامه مطلب [ دو شنبه 18 دی 1391برچسب:مثل کار کسانی که کفر می ورزند, ] [ 17:59 ] [ اکبر احمدی ]
[
مجازات مرد و زن زناکار آیات 2 و 3 : الزَّانِیَةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِئَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْکُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ / الزَّانِی لَا یَنکِحُ إلَّا زَانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَالزَّانِیَةُ لَا یَنکِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَحُرِّمَ ذَلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ) به هر زن زناکار و مرد زناکارى صد تازیانه بزنید و اگر به خدا و روز بازپسین ایمان دارید در [کار] دین خدا نسبت به آن دو دلسوزى نکنید و باید گروهى از مؤمنان در کیفر آن دو حضور یابند / مرد زناکار جز زن زناکار یا مشرک را به همسرى نگیرد و زن زناکار جز مرد زناکار یا مشرک را به زنى نگیرد و بر مؤمنان این [امر] حرام گردیده است مجازات کسانی که چهار شاهد نمی آورند آیات 4 و 5 : وَالَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاء فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُوْلَئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ / إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا مِن بَعْدِ ذَلِکَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ )و کسانى که نسبت زنا به زنان شوهردار مىدهند سپس چهار گواه نمىآورند هشتاد تازیانه به آنان بزنید و هیچگاه شهادتى از آنها نپذیرید و اینانند که خود فاسقند / مگر کسانى که بعد از آن [بهتان] توبه کرده و به صلاح آمده باشند که خدا البته آمرزنده مهربان است ادامه مطلب [ دو شنبه 18 دی 1391برچسب:مجازات مرد و زن زناکار, ] [ 17:54 ] [ اکبر احمدی ]
[
راه درمان نفرت و تنفر چیست؟
نفرت از دیگران ناشی از یک سری خشم های فرو خورده و یا حسادت ها کینه توزی هاست. که بسیار آزار دهنده است . و واقعا انسان را در تنگنا قرار می دهد و چه بسا که اتفاقات ناگواری را به دنبال داشته باشد . اگر انسان نتواند خشم خود را در موردی و به هر دلیلی جز در راه رضای الهی ظاهر ساخته و به ناچار آن را فرو خورد، آن خشم به باطن انسان رفته و به صورت عقده و کینه در میآید و به این ترتیب قلب آدمی عداوت و تنفر از دیگری را در خود نگاه داشته و بر این حالت باقی میماند. رسول خدا(ص) میفرماید: «مؤمن کینه توز نیست.»(محجة البیضاء5/317). و این نفرت میتواند هزار و یک دلیل داشته باشد که در صدد بیان آن نیستیم چون هر کسی خودش بهتر میداند که دلیل نفرتش چیست؟ اما باید دانست که این حالتی است بس زشت و ناپسند چرا که ما باید نسبت به خطاهای دیگران رئوف و مهربان باشیم وقتی که خداوند متعال هر خطایی از ما سر میزند را با مهربانی و لطف می بخشد بدون اینکه هیچ نیازی به ما موجودات ضعیف داشته باشد، پس آیا بهتر نیست ما هم که خود سراپا نقص و عیب هستیم کمتر خطاهای دیگران را ببینیم و بذرهای کینه و نفرت را از دل بیرون بریزیم و نگذاریم رشد کنند؟ ادامه مطلب [ یک شنبه 17 دی 1391برچسب:راه درمان نفرت و تنفر چیست؟, ] [ 18:29 ] [ اکبر احمدی ]
[
دفترچه راهنمای انسان
هنگامی فردی وسیله ای خریداری می کند، برای اینکه بتواند از آن استفاده صحیح و کاملی داشته باشد، چاره ای ندارد جز اینکه از نیاز های آن وسیله و کارکرد واقعی آن آگاهی کاملی داشته باشد ؛ چراکه عدم اطلاع از نیاز های آن وسیله موجب می گردد که وسیله آسیب ببیند . به عنوان مثال فردی که یک وسیله برقی خریداری کرده و اطلاع ندارد که این وسیله نیاز به محیطی خشک و برق 12 ولت دارد، ممکن است وسیله را در محیط مرطوب قرار داده و یا برق 220 ولت به آن متصل کند، که در هر صورت باعث آسیب دیدگی آن وسیله می گردد. هروسیله ای به نسبت کاربرد و پیشرفته بودن نیاز به دفترچه راهنمایی دارد که بایستی از طرف سازنده تهیه شده باشد، زیرا این سازنده است که آن وسیله را برای هدف مشخص و کاربرد معین آماده کرده و تنها اوست که از نیاز های واقعی وسیله آگاهی دارد.حال جای این سوال باقیست که آیا انسان - به عنوان پیچیده ترین سیستم، موجود و هر نام دیگر که می پسندید- نیاز به یک دفترچه راهنما ندارد، تا هم نیازهای او مشخص گردد و هم نحوه استفاده و توانایی های او؟لذا انسان در مرحله اول نیاز به شناخت از خود دارد، تا هم نیاز هایش را بشناسد و هم به توانایی هایش پی ببرد و در مرحله بعد بتواند به هدف خود پی ببرد. و این امر میسر نمی باشد مگر با مراجعه به یک دفترچه راهنما که توسط سازنده انسان فراهم شده باشد.چراکه عدم مراجعه به این دفترچه موجب خسارت های زیادی می گردد. زیرا انسان ها بایستی با آزمون و خطا به این شناخت دست پیدا کنند، و به احتمال خیلی زیاد نمی توانند به تمامی نیاز ها و ویژگی های خود نیز پی ببرند. ادامه مطلب [ یک شنبه 17 دی 1391برچسب:دفترچه راهنمای انسان, ] [ 18:25 ] [ اکبر احمدی ]
[
اعتقاد به امامت و پذیرش عبادت
میان پذیرش عبادت با اعتقاد به امامت و ولایت ائمه اطهار(علیهم السلام) چه پیوندى وجود دارد؟ چرا می گویند نماز بدون ولایت پذیرفته نیست؟ مگر عبادت یک ارتباط شخصی با خدا نیست چرا مشروط می شود به پذیرش یک امر خارجی دیگر؟ اصولا این قبیل پرسش ها در طول زمان همیشه مطرح بوده و از آنجایی که بحث امامت بحث بسیار مهمی است و از بدو طرح آن عده ای دنیا دوست و قدرت طلب در صدد بهره برداری از آن در راستای ارضای هوای نفس خود بوده اند نقش حساسی پیدا کرده است و باید به دقت در مورد آن کسب آگاهی کرد .برای پاسخگویی به پرسش هایی از این دست بهتر ابتدا تعاریف دقیق و روشنی از عبادت و شرایط آن باید به دست آورد و سپس وارد این موضوع شویم که چرا بحث امامت تا این حد پر رنگ است. ادامه مطلب [ یک شنبه 17 دی 1391برچسب:اعتقاد به امامت و پذیرش عبادت , ] [ 18:19 ] [ اکبر احمدی ]
[
چرا مال ها بی برکت شده اند؟!
با توجه به این نکته که بیان شده رزق از آن خداوند است و رزاقیت تنها صفت مطلق برای خداوند می باشد ، سؤال قابل طرح این است که اگر روزی دهنده هر بندهای خداست و آنکه از راه حرام کسب معاش میکند گناهکار است، چگونه خداوند نسبت گناه (روزی او را به خود) میدهد و حال آنکه به حسب عقل و نقل ، نسبت هر گناهی از خدا نفی شده است و او منزه است از اینکه چیزی را نهی کند و آنگاه به آن فرمان دهد و یا چیزی را نهی کند و راه رزق را در آن منحصر سازد؟ پاسخ این سؤال این است که رازقیت عامی که خداوند در قرآن بیان فرموده1 برحسب تکوین است نه تشریع . همه چیزهایی که آدمیان یا موجودات دیگر در این عالم از آن بهره میبرند خداوند آفریده و راه استفاده از آنها را برای ایشان مقرر فرموده است ، هرچه هر انسانی میخورد و مینوشد و میپوشد و… خدا آفریده و در دسترس او قرار داده است ، پس خداوند رازق و رزاق همه است ، مؤمن باشد یا کافر، متقی باشد یا فاجر.ولی برحسب تشریع ، خداوند مقرر فرموده که این مواهب خدادادی را از راه مشروع، یعنی مطابق دستور او به دست آورند و به طریق مشروع هم مصرف کنند، و در این صورت است که رزق به صفت حلال متصف میگردد، و هرگاه از طریق نامشروع به دست آورند و مصرف کنند به صفت حرام متصف میگردد، و از این جهت روانیست به خدا نسبت داده شود، هرچند برحسب تکوین و آفرینش هر دو از خداست.خلاصه آنکه : همه وظیفه خوار و جیرهخوار خداوندند ، چیزی که هست بعضی این جیره را از راهی که او مقرر کرده میگیرند و بعضی از غیر آن راهی که مقرر فرموده است ، دریافت می کنند .2 ادامه مطلب [ شنبه 16 دی 1391برچسب:چرا مال ها بی برکت شده اند؟, ] [ 18:36 ] [ اکبر احمدی ]
[
دل، باید پاک باشد "دل باید پاک باشد"، جمله ای آشنا برای همه است که معنای دقیق و تعریف شده ای هم ندارد بلکه دارای ایهام است . شاید منظور همان ایمان قلبی به خداوند است و یا ساده و بی غل و غش بودن، یا نسبت به دیگران خیرخواه و مشفق بودن. ما فرض را بر همه این موارد می گذاریم و در مورد دل پاکی سخن خواهیم گفت که به خداوند ایمان دارد، اهل ریا و دغل بازی نیست و نسبت به دیگران خیرخواه است (که البته این موارد نیز داخل در محدوده ایمان است). اما آیا این شرایط برای مسلمانی و رسیدن به رستگاری کافی است؟ آری، دل پاک نهایت رستگاری است. دلی که از تمامی بیماریهای روحی مثل بغض، حسد و ریا و ... پاک باشد، قطعا نجات خواهد یافت اما آیا امکان دارد بدون پرهیزکاری، عبادت و دیگر اعمال صالح، دل را پاک نگاه داشت؟وَلَا تُخْزِنِی یَوْمَ یُبْعَثُونَ، یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ، إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ (شعراء، 87الی 89)؛ مرا در روزى كه (مردم) برانگیخته شوند، رسوا مساز، که در آن روز دارایی و فرزند به کسی سود نبخشد، مگر آنكه كسى دلى پاك و پیراسته از (شكّ و شرك) به نزد خداوند آورد. ادامه مطلب
نافله نماز شب فراموش نشود! یكی از نقطه های آغاز در رسیدن به كمال ، التزام به نوافل و مستحبات است. نوافل یومیه ـ خصوصاً نوافل شب ـ نواقص نمازهای یومیه را مرتفع می سازد، روزه های مستحبّی نواقص روزه های ماه رمضان را برطرف می كند، صدقات مستحبّه كمبودهای واجبات مالی از قبیل زكات و خمس را رفع می نماید و ... احتمال دارد كه اعمال مستحبه مطلقاً در رفع نواقص كلیه فرایض و واجبات مؤثر باشد. در این مورد به چند حدیث اشاره می شود. سه اثر مهم در پی انجام نوافل 1. گناهان انسان را محو می سازد، چنانكه خداوند متعال می فرماید: «وَ أَقِمِ الصََّلاهَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ ؛ نماز بگذار در آغاز و انجام روز و ساعاتی از شب. زیرا نیكیها بدیها را از میان می برد... . »1 و در حدیث آمده است كه نماز مؤمن در شب گناهان روز او را از بین می برد.2 و در بعضی نقلها آمده است كه نماز وِتْر گناهان را از بین می برد.3 2. نواقص و كمبودهایی را كه بر اثر غفلت یا قصور در فرایض و واجبات رخ داده است، جبران میكند. مثلاً نوافل یومیه ـ خصوصاً نوافل شب ـ نواقص نمازهای یومیه را مرتفع می سازد، روزه های مستحبّی نواقص روزه های ماه رمضان را برطرف می كند، صدقات مستحبّه كمبودهای واجبات مالی از قبیل زكات و خمس را رفع می نماید و ... احتمال دارد كه اعمال مستحبه مطلقاً در رفع نواقص كلیه فرایض و واجبات مؤثر باشد. در این مورد به چند حدیث اشاره می شود. ادامه مطلب [ شنبه 16 دی 1391برچسب:نافله نماز شب فراموش نشود, ] [ 18:29 ] [ اکبر احمدی ]
[
سه حکایت جالب از «شیخ مفید»
در میان دانشمندان اسلامی، بزرگانی یافت می شوند که در پیشرفت احکام الهی در جوامع تاثیر بسیار داشته، آثاری جاویدان از خود به جای گذاشته اند; شیخ مفید، در شمار چنین دانشمندانی جای دارد. نامش محمد بن محمد بن نعمان بن عبدالسلام و کنیه اش ابو عبدالله است و در یازدهم ذی قعده (سالروز میلاد حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضاعلیه السلام)درسال 336 ه .ق. دیده به جهان گشود. 1 شیخ طوسی، در کتاب رجال خود، دربخش کسانی که از ائمه روایت نقل نکرده اند،از این عالم گرانسنگ این گونه یاد می کند: «محمد بن محمد بن نعمان دانشمندی بزرگ و موثق است.»2 او در فهرست می نویسد: «محمد بن محمد به نعمان معروف به «ابن معلم » از متکلمان امامیه است و در زمان او ریاست علمی و دینی شیعه به اومنتهی گردید. در علم فقه و کلام بر هر کس برتری داشت. دانشمندی حاضر جواب بود ونزدیک به 200 جلد کتاب از او به یادگار مانده است. 3ابن شهر آشوب در مورد وی می نویسد:شیخ مفید ابو عبدالله محمد بن محمد بن نعمان از شاگردان ابو جعفر بن قولویه بود وحضرت ولی عصر او را به «شیخ مفید» ملقب فرمود. 4نجاشی - که خود از زمره شاگردان آن عالم گرانمایه است - در باره استادش می گوید: استاد ما - رضی الله عنه - مقام والای او درعلم و کلام و روایت و وثاقت، مشهورتر ومعروفتر از آن است که به وصف آید. 5 ادامه مطلب [ جمعه 15 دی 1391برچسب:سه حکایت جالب از «شیخ مفید, ] [ 18:19 ] [ اکبر احمدی ]
[
همه باید قدر این نظام را بدانند «هیچ روحانىاى، هیچ عالم دینى، هیچ خادم اسلامى نمی تواند نسبت به نظامى كه بر اساس اسلام پدید آمده است، با انگیزه اسلام حركت كرده است و كار می كند، بىتفاوت باشد؛ نمی تواند خود را بیگانه به حساب بیاورد.» یکی از وظایف مهم انبیاء الهی و جانشینان و بعد شاگردان ایشان ایجاد حکومت و به دستگیری مدیریت کلان جامعه بود تا بتوانند در سایه آن فارغ از مانع تراشی حاکمان جور و ضد دین به بهترین شکل ممکن شعائر دین را اقامه کنند و به اجرای احکام الهی بپردازند.به برکت چنین نظامی است که حجاب از سر ناموس مسلمانان نمی کشند و بر اجتماعات دینی آنها حمله ور نمی شوند. عالمان دینی از منبر و سخنرانی منع نشده و به راحتی می توانند از هر وسیله ای ندای اسلام را به گوش جهانیان برسانند. در ایام شهادت ائمه دین علهم السلام پا برهنه کنند و در خیابان بدون کمترین منع و مزاحمتی اقامه عزا کنند.نباید فراموش کرد که این امنیت در اقامه دین، نصیب بسیاری از رهبران دینی نشد و شاید بشود گفت در این سطح از امنیت و کارایی بی سابقه است. و باز یادمان نرود که این نعمتی نیست که آسان و ارزان به دست آمده باشد. قیمتی بس گزاف پرداخت شد تا این نظام بر پا شد؛ قیمتش آن سرهاست که بر دار شد و آن بدنها که پاره پاره شد و پیکرهایی که دیگر پیدا نشد. عجب هزینه ای شد تا که این نظام پا گرفت و پا بر جا ماند. ادامه مطلب [ جمعه 15 دی 1391برچسب:همه باید قدر این نظام را بدانند, ] [ 18:15 ] [ اکبر احمدی ]
[
حکایت خانه ویران پادشاهان آورده اند: وقتی عمرو بن لیث صفّار در زمستان بسیار سردی با لشکریانش وارد نیشابور شد، به سربازان خویش دستور داد در خانه های مردم سکنی گزینند. پیرزنی بود صاحب پنج عمارت، سربازان خانه های او را اشغال کردند. پیرزن به یکی از امرای عمرو شکایت کرد. امیر گفت: فردا هنگامی که من نزد عمرو هستم بیا تقاضای تخلیه ی خانه ات را مطرح کن. پیرزن فردا همان موقع آمد و گفت: من زن پیری هستم که پنج خانه دارم؛ همه را سپاه تو گرفته اند و مرا با پنج دختر و عروس در یک خانه جا داده اند. باز در همان جا نیز سپاهیان تو هستند. مناسب نیست سربازان در منزلی که چند زن و دختر هستند، زندگی کنند. عمرو گفت: تو می گویی لشکر در این سرمای شدید به سر ببرند؟ دور شو!پیرزن رفت. همین که دور شد، امیر به عمرو گفت: این زن پرهیزکار و عابد است، خوب است درباره ی او لطفی کنید. عمرو دستور داد پیرزن را برگردانند. وقتی او را آوردند، پرسید: قرآن خوانده ای! پیرزن جواب داد: آری. عمرو گفت: خدا در قرآن فرموده: «إ نَّ المُلُوکَ إِذا دَخَلُوا قَریَةً أَفسَدُوها وَ جَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهلِها أَذِلَّةً وَ کَذالِکَ یَفعَلُونَ؛ »[1] پادشاهان وقتی وارد شهری می شوند، آن را تباه می سازند، عزیزان آن دیار را خوار می کنند و این شیوه آنان است. ادامه مطلب [ جمعه 15 دی 1391برچسب:حکایت خانه ویران پادشاهان , ] [ 18:13 ] [ اکبر احمدی ]
[
چرا برخی دنیاپرست می شوند؟ آنچه ذیلاً بیان میشود گوشهای از وصایا و مواعظ ارزشمند امیرالمؤمنین علی (ع) به امام حسن مجتبی (ع) است: «و ایاک ان تغترّ به ما تری من اخلاد اهلها و تکالبهم علیها و قد نبّاک الله جل جلاله عنها و نعت الیک نفسها و تکشفت لک عن مساویها؛ مبادا دلگرمی اهل دنیا که به دنیا دل بستهاند و بر سر دنیا به یکدیگر میپرند، تو را فریفته سازد، چه خدا تو را از دنیا خبر داده و دنیا نیز وصف خویش را با تو در میان نهاده و پرده از زشتیهایش گشاده است». دنیا دوستی و حب آخرت هرگز با هم جمع نمیشوند لذا قلب آدمی به عنوان مرکز حب و بغض، جایگاه یکی از این دو است و نمیتواند هر دو را با هم در خود جای دهد. از نظر معارف اسلامی و الهی قلب مؤمن باید معدن آخرت دوستی باشد. در راستای تأمین این مقصد مطلوب و ایده آل، بیان عواملی که رهزن آدمی شده و موجب تمایل وی به دنیا و فراموش نمودن آخرت میگردد، همواره مورد توجه و اهتمام بوده و هست. حضرت امیرالمؤمنین (ع) در این قسمت از وصیت نامه رهنمودهایی در مورد عوامل دنیاپرستی و تحذیر از دلباختگی به دنیا بیان میفرمایند. قبل از هر عاملی به یکی از عوامل جذب دنیا که بر دیگر عوامل سبقت دارد، اشاره میکنیم. 1. این عامل که زمینه ساز تأثیر دیگر عوامل است و موقعیت را برای نفوذ عوامل دیگر فراهم میسازد، عدم رشد شناختی و اخلاقی آدمی است. بدین معنا آدمی به واسطه عدم شناخت و تکامل معنوی لازم، سریع مجذوب دنیا میگردد و آخرت خود را فراموش میکند؛ چرا که همگان میدانیم لذایذ دنیا خود به خود و به طور طبیعی جاذبه دارند و انسان را به سوی خود می کشانند. از این روی کسانی که هنوز رشد معنوی نکرده و دلشان با معارف الهی و امور ماورای حس آشنا نشده است، تحت تأثیر این جاذبه قرار میگیرند و دنیا دوستی و دنیاپرستی در وجودشان جوانه میزند. ادامه مطلب [ پنج شنبه 14 دی 1391برچسب:چرا برخی دنیاپرست می شوند؟, ] [ 18:4 ] [ اکبر احمدی ]
[
معرفت مرگ به انسان شرافت می دهد !بیانات اخلاقی حضرت آیت الله جوادی آملی
مرگ ما را نمیچشد، بلکه ما مرگ را میچشیم و هضم میکنیم و این دیدگاه به انسانیت شرف میدهد.خدای سبحان در قرآن کریم ما را تشویق میکند که ای انسان، تو هرگز نابود نمیشوی و دائما سیر میکنی تا به لقاءالله برسی در دنیایی به سر می بریم که ارزش های انسانی نوعا رنگ خود را از دست داده اند و شعارهای به اصطلاح هدایتگر جامعه بشری از هر سو بلند است اما به دنبال کدامیک باید رهسپار شد و به کدام سو باید رو کرد . انسان ها در گیر و دار روزمرگی ها و جدا افتادن ها از اصل خود روانی ناآرام دارند و به دنبال روزنه ای برای یک تنفس حقیقی هستند تا بتوانند نفسی تازه کنند خود را از این همه آشفتگی برهانندو در این میان چه خوب است که دل به آن هایی بدهیم که وجود خود به منجلاب دنیا نیالوده اند و روشنگرانه راه پیمودند و راه نمودند . حضرت آیت الله جوادی آملی این چهره محبوب ، شخصیت آشنا به معارف حق رعایت مسائل اخلاقی را راه رسیدن به باطن می داند و می فرماید: "انسان با حقیقت اخلاق اسلامی کامل میشود. ادامه مطلب [ پنج شنبه 14 دی 1391برچسب:معرفت مرگ به انسان شرافت می دهد ! , ] [ 18:1 ] [ اکبر احمدی ]
[
حبط اعمال یعنی چه؟
مقدمه یکی از مسایلی که پیرامون رابطه ایمان و عمل صالح با سعادت اخروی، و متقابلاً، رابطه کفر و عصیان با شقاوت ابدی، مطرح میشود این است که: آیا رابطه هر لحظه ایمان یا کفر با نتیجه اخروی آن، و همچنین رابطه هر کار نیک و بد، با پاداش و کیفرش قطعی و ثابت و تغییرناپذیر است یا قابل تغییر میباشد؟ مثلاً آیا میتوان اثر گناهی را با کار نیکی جبران کرد یا بالعکس، اثر کار نیکی را با گناهی از بین برد؟ و آیا کسانی که بخشی از عمر خود را با کفر و عصیان، و بخش دیگری را با ایمان و اطاعت سپری کردهاند، مدّتی گرفتار کیفر و مدّتی دیگر برخوردار از پاداش خواهند بود، یا حاصل جمع جبری آنها، تعیین کننده خوشبختی یا بدبختی انسان در جهان جاودانی است؟ این مسأله در واقع، همان مسأله حبط و تکفیر است.1 معانی لغوی و اصطلاحی واژه حبط: "حبط" در لغت به معنای باطل شدن است: "أحْبَطَ عَمَلَه: أَبطَلَه" عمل او را حبط کرد. یعنی باطل و بیاثر کرد.2 و در اصطلاح: "از بین رفتن پاداش عمل نیک، به دنبال گناهی که در پی آن عمل، انجام گرفته است."3 حبط در قرآن نیز به همین معنی استعمال شده است. "لئِنْ أشْرَکْتَ لَیَحْبَطنَّ عَمَلُکَ وَلَتَکوُنَنَّ مِنَ الْخاسِرینَ"4 اگر شرک ورزی حتماً اعمالت باطل و تباه خواهد شد و مسلّماً از زیانکاران خواهی بود. ادامه مطلب [ پنج شنبه 14 دی 1391برچسب:حبط اعمال یعنی چه؟, ] [ 17:59 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |