مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||||||||
|
هشتمین گلبوته امامت، حضرت رضا علیه السلام شفاعت و استجابت دعاو بخشش گناهان را به زائرانش نوید می دهد. در این زمینه، از ایشان روایت شده است: «هر کس مرا زیارت کند، در روز قیامت در سه مکان به فریاد او خواهم رسید: روزی که نامه اعمال خلائق را به آنها دهند؛ به هنگام عبور از صراط؛ و به هنگان میزان و روز سنجش اعمال». نیز از ایشان است که: «هر کس برای زیارت به سوی من بیاید، خداوند دعایش را مستجاب می کند و گناهانش را می آمرزد». زیارت امام رضا علیه السلام و معرفت به حق بدون شک، یکی از مسایل مهم در زیارت ائمه معصوم علیهم السلام شناخت آنان است؛ زیرا لازمه و پیش زمینه زیارت حقیقی، معرفت به حق است، چرا که تا انسان پایگاه و جایگاه کسی را نشناسد، می تواند وظیفه خویش را به نیکویی در قبال او به انجام رساند. بنابراین، عارف به حق امامان بودن، از آداب و شرایط زیارت کامل به شمار می آید. امام رضا علیه السلام در این باره می فرماید: «هر کس مرا زیارت کند و آنچه را خداوند در حق من و طاعت من واجب گردانیده، بشناسد، من و پدرانم روز قیامت شفیعش می شویم و کس را که ما شفیع شویم، نجات می یابد». از بیانات امام رضا علیه السلام درباره زیارت ایشان، این نکته به دست می آید که اگر زائر، هدف نهایی از زیارت را که همان تهذیب نفس و تزکیه و تعالی روح است، همراه با حق امام بشناسد و آداب زیارت کامل را، آنگونه که شایسته است به جا آورد، افزون بر آرامش روحی، سعادت دنیوی و اخروی اش نیز تضمین می گردد. زیارت امام رضا علیه السلام و تجدید میثاق بدون تردید، فیض حضور در پیشگاه امام رضا علیه السلام ، افزون بر آرامش روحی و روانی و سعادت اخروی، تجدید میثاق و وفای به عهدی است که برعهده شیعیان و پیروان آن حضرت می باشد. بزرگ ترین حق ایشان، وفای به عهدی است که بر گردن پیروانش قرار دارد. یکی از این پیمان ها، زیارت قبر آن بزرگوار است. از امام رضا علیه السلام نقل است که فرمود: «... من به زودی با زهر ظلم و ستم کشته می شوم و خداوند تربتم را محل رفت و آمد شیعیان و دوستانم قرار می دهد. پس هر که مرا در این غربت زیارت کند، واجب می شود که من او را در قیامت زیارت کنم و سوگند می خورم به خدایی که محمد صلی الله علیه و آله را گرامی داشته،... هر که از شما شیعیان نیزد قبر من دو رکعت نماز بخواند، مستحق آمرزش گناهان می شود. زیارت نامه محبت مرقد مطهر امام رضا علیه السلام ساحل دریای عرش خدا و غبطه گاه ملایک آسمان هاست. آنجا، مؤمنان سبز اندیش و پاک طینت، زیباترین چکامه ها را می سرایند و صله رحمت و آمرزش و حاجت روایی می گیرند. همه زاهدان و عابدان، در حرم با صفای امام رضا علیه السلام به خاک می نشینند و افلاک را می نگرند. پس بیایید مانیز همراه این خیل عظیم، کتاب تضرع باز کنیم، نماز نیاز بخوانیم و زیارت نامه محبت را زمزمه کنیم و برایمان و معرفت خویشتن بیفزاییم. امام رضا علیه السلام و کمک به نیازمندان عبداللّه بن ابراهیم غفاری نقل می کند که: تنگ دست بودم و روزگارم به سختی می گذشت. یکی از طلبکارانم، برای گرفتن پولش، مرا در فشار گذاشته بود. پس به طرف محل زندگی امام، حرکت کردم تا ایشان را ببینم. می خواستم خواهش کنم که وساطت کند و از طلبکار بخواهد مدتی صبر کند. به خدمت امام رسیدم. امام مشغول صرف غذا بود و مرا هم دعوت کرد تا چند لقمه ای بخورم. بعد از غذا، از هر دری سخن به میان آمد و من فراموش کردم که اصلاً برای چه منظوری به آنجا رفته بودم. مدتی که گذشت، حضرت رضا علیه السلام اشاره کردند که گوشه ای از سجاده را که کنارم بود، بلند کنم. زیر سجاده، 340 دینار بود و نوشته ای کنار پول ها قرار داشت که یک روی آن نوشته شده بود: لا اله الا اللّه ، محمدا رسول اللّه . علی ولی اللّه و در طرف دیگر آن هم این جملات را خواندم: «ما تو را فراموش نکرده ایم. با این پول قرضت را بپرداز و بقیه اش هم خرجی خانواده ات است». [ پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:زیارت امام رضا علیه السلام و بخشش گناهان, ] [ 10:1 ] [ اکبر احمدی ]
[
اخلاق امام (ع) در بیان روایات * او بسیار به مستمندان رسیدگی می کرد.* به دادن صدقه بویژه در شب های تار و به صورت پنهانی بسیار مبادرت می کرد.* با خدمتگزارانش کناره یک سفره می نشست و غذا می خورد.* هیچ فرقی میان غلامان و اشراف و اقوام و بیگانگان نمی گذارد، مگر بر اساس تقوا.* همواره متبسم و خوش رو بود.*بهترین بخش غذای خود را قبل از تناول، برای گرسنگان جدا می ساخت.* با فقرا می نشست.* در تشییع جنازه شرکت می جست.* خدمتکاری را که مشغول خوردن غذا بود، به خدمت فرا نمی خواند.* با صدای بلند و قهقهه نمی خندید.* رفع نیاز مومنان و گره گشایی از ایشان را بر دیگر کار ها مقدم می داشت.* روی حصیر می نشست. جلوه های عبودیت امام رضا(ع) آنچه از جلوه های عبودیت و بندگی آن حضرت در آینه ی اخبار و نقل های تاریخی به یاد مانده ، در بیان فهرست گونه زیر می توان شاهد آن بود:* شب ها ، کم می خوابید و بیشتر شب را به عبادت سپری می کرد.* بسیاری از روزها را روزه داشت و بویژه روزهای اول، نیمه و آخر هر ماه را روزه می گرفت . و می فرمود : « ذالک صوم الدهر » اگر کسی این چند روز را روزه گیرد ، به شخصی ماند که تمام عمر ، روزه بوده است.* سجده هایش بسیار طولانی بود، به گونه ای که اگر پس از نماز صبح به خاک می افتاد، تا دمیدن آفتاب صبحگاهی ، همچنان در سجده بود.* قرآن بسیار تلاوت می کرد و اُنس امام (ع) با قرآن چنان بود که جز از قرآن نمی گفت، پاسخ او به هر پرسشی، از قرآن بود. تمثیل های او نیز برگرفته از قرآن بود.* هنگامی که در بستر خواب قرار می گرفت ، به یاد خدا و تلاوت قرآن مشغول می شد.* در تلاوت آیات نورانی قرآن، اگر به آیه ای می رسید که در آن از دوزخ و کیفر الهی بود، سخت می گریست و از آن به خدا پناهنده می شد.* به نماز اول وقت اهتمام داشت و روزهایی که روزه داشتند، هنگام افطار، نخست نماز می خواندند.* نوافل بویژه نماز شب را حتی در سفر رها نمی کرد و چون ثلث آخر شب فرا می رسید از بستر بر می خواست، در حالی که ذکر بر لب داشت. به محل وضو رفته، مسواک می کرد، وضو می گرفت، به نماز می ایستاد و هر شب علاوه بر نافله شب ، نماز جعفر طیار را نیز می خواند تا هنگام نماز صبح و پس از انجام فریضه صبح، به تعقیبات ادامه داده، با طلوع خورشید، سجده شکر می کرد و این مرحله عبادی را به انجام می رسانید.* همواره ذکر خدا را بر زبان داشت.* از خدا سخت می ترسید.* در غیر نماز نیز به مناجات با خدا، اُنس داشت.* بسیار وقت ها، به خواندن نماز اشتغال داشت.
[ پنج شنبه 30 شهريور 1391برچسب:اخلاق و سیره رضوی, ] [ 9:47 ] [ اکبر احمدی ]
[
ادامه مطلب [ چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:خورشید شرق ؛ نگین خراسان, ] [ 11:7 ] [ اکبر احمدی ]
[
زندگانی حضرت امام رضا علیهالسلام پر است از لحظاتی نورانی و شگفت انگیز که دل شیفتگان را میبرد. از کتاب «دیوان خدا» نوشته نعیمه دوستدار ـ که براساس منابع موثق تدوین یافته ـ چند داستان کوتاه و خواندنی برگزیدهایم که تقدیم عاشقان اهلبیت علیهمالسلام میکنیم: نشانه موی پیامبر صلی الله علیه وآلهمردی از نوادگان انصار خدمت امامرضا علیهالسلام رسید. جعبهای نقرهای رنگ به امام داد و گفت: «آقا! هدیه ای برایتان آوردهام که مانند آن را هیچ کس نیاورده است». بعد در جعبه را باز کرد و چند رشته مو از آن بیرون آورد و گفت: «این هفت رشته مو از پیامبراکرم صلی الله علیه وآله است.که از اجدادم به من رسیده است حضرت رضا علیهالسلام دست بردند و چهار رشته مو از هفت رشته را جدا کردند و فرمود: «فقط این چهار رشته، از موهای پیامبر است». مرد با تعجب و کمی دلخوری به امام نگاهکرد و چیزی نگفت. امام که فهمید مرد ناراحت شده است، آن سه رشته مو را روی آتش گرفت. هرسهرشته سوخت، اما به محض این که چهار رشته موی پیامبر صلیاللهعلیهوآله روی آتش قرار گرفت شروع به درخشیدن کرد و برقشان چهره مرد عرب را روشن کرد. امام، برای این که من، بدون خجالت، آب بخورم، اوّل خودشان مقداری از آب را نوشیدند و بعد ظرف را به طرف من دراز کردند صحبت حیوان با امام راوی: سلیمان (یکی از اصحاب امامرضا علیهالسلام حضرت رضا علیهالسلام در بیرون شهر، باغی داشتند. گاهگاهی برای استراحت به باغ میرفتند. یک روز من نیز به همراه آقا رفته بودم. نزدیک ظهر، گنجشک کوچکی هراسان از شاخه درخت پرکشید و کنار امام نشست. نوک گنجشک، باز و بسته میشد و صداهایی گنگ و نامفهوم از گنجشک به گوش میرسید. انگار با جیک جیک خود، چیزی میگفت امام علیهالسلام حرکتی کردند و رو به من فرمودند«ـ سلیمان! ... این گنجشک در زیر سقف ایوان لانه دارد. یک مار سمی به جوجههایش حمله کرده است. زودباش به آنها کمک کن!...» با شنیدن حرف امام ـ در حالی که تعجب کرده بودم ـ بلند شدم و چوب بلندی را برداشتم. آنقدر با عجله بهطرفایوان دویدم که پایم به پلههای لب ایوان برخوردکرد و چیزینماندهبود کهپرتشوم... با تعجب پرسیدم: شما چطور فهمیدید که آن گنجشک چه میگوید؟ امام فرمودند: «من حجت خدا هستم... آیا این کافی نیست؟!»
ادامه مطلب [ چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:داستان واره هایی از دیوان خدا, ] [ 11:3 ] [ اکبر احمدی ]
[
زاد روز [ چهار شنبه 29 شهريور 1391برچسب:ويژه نامه مولاي مهرباني, ] [ 10:31 ] [ اکبر احمدی ]
[
شفيعه روز جزا «شفاعت» از مهمترين اصول مذهب شيعه به شمار مى آيد. در اسلام بالاترين جايگاه شفاعت از آن رسول خداست و بعد از ايشان، ائمه معصومين(ع) از اين جايگاه براى نجات اهل محشر برخوردارند. با اين حال، دو تن از برجسته ترين بانوان اسلام نيز از چنين جايگاهى برخوردارند و به نقل از روايات در روز محشر دستگير دوستداران و محبان اهل بيت(ع) قرار مى گيرند؛ حضرت زهرا(س) و فاطمه معصومه(س). درباره شفاعت گسترده دختر رسول خدا همين بس كه شفاعت به عنوان مهريه آن بزرگوار از طرف خداوند مقرر گرديد و بنا به روايات اسلامى ، آن حضرت در روز قيامت به عنوان شفيعه روز جزا، به شفاعت گسترده از امت خويش خواهد پرداخت. با اين حال پس از صديقه كبرى هيچ بانوى ديگرى به جز حضرت معصومه(س) در گستردگى شفاعت در حد حضرت زهرا(س) قرار ندارد. شفاعت گسترده حضرت فاطمه معصومه(س) تا آنجاست كه سالها قبل از تولدش، امام صادق از ايشان خبر داده و مى فرمايند:« به زودى بانويى از فرزندانم به آن سوى كوچ مى كند كه نامش فاطمه دختر موسى بن جعفر است كه با شفاعت او همه شيعيانم وارد بهشت مى شوند» (2) و در جايى ديگر فرمود«همه امت جدم محتاج شفاعت معصومه اند و با شفاعت ايشان به بهشت مى روند.» برادر بزرگوار آن بانوى بزرگوار، امام رضا(ع) نيز در زيارتنامه اي كه براى خواهر گرامى اش آورده در بيان اوصاف آن بانوي مكرمه به مقام شفاعت حضرت معصومه(س) اشاره مى كند. در اين زيارتنامه مى خوانيم: «اى فاطمه در بهشت شفاعتم كن، زيرا تو مقامي بس ارجمند و والا در پيشگاه خداوند دارا هستي» (3) و اين خود نشان دهنده شأن و مقام بسيار عظيم آن شفيعه روز جزا است چنانچه در فراز ديگرى از زيارت مخصوص آن حضرت آمده است كه : «فان لك عند ا... شأنا من الشأن»(4) و اين عبارت بدين معناست كه اگر ما از تو طلب شفاعت مى كنيم بدين دليل است كه تو در پيشگاه خداوند داراى شأن و منزلتى عالى و وصف ناپذير هستي كه فقط خداوند و اوليايش بر اين رتبه و جايگاه واقفند. علاوه بر ايشان، امام جواد(ع) نيز به گونه اى به همين موضوع اشاره كرده است:«هر كس حضرت معصومه(س) را زيارت كند بهشت بر او واجب مي شود» [ سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:شفيعه روز جزا , ] [ 8:47 ] [ اکبر احمدی ]
[
«فاطمه» در لغت به معنى بريده شده و جدا شده مى باشد و علت اين نامگذارى بر طبق احاديث نبوى ، اين است كه پيروان فاطمه(س) به سبب او، از آتش دوزخ بريده ، جدا شده و بركنارند. بنابراين چون صديقه كبري(س) در مقام عصمت ، پاكدامنى و تقدس روحى و جسمى در بالاترين مقام قرار داشت، به همين اسم ناميده مي شد. موسي بن جعفر(ع) نيز نام دخترش را چون پيامبر(ص)، فاطمه نهاد. فاطمه معصومه(س) نيز مانند مادرش داراى عالى ترين مقامات معنوي و پاكترين مكانت روحى است. آن بزرگوار همانند زهراى مرضيه، همچون پاره اى است كه از آتش دورافتاده و در بالاترين جايگاه قدسى قرار گرفته است. آن حضرت علاوه بر طهارت ظاهرى و حجب و حياي بيروني، طهارت روحى و باطنى خاصى دارد كه معنويت و نورانيت خاصى به او بخشيده است. ادامه مطلب [ سه شنبه 28 شهريور 1391برچسب:فاطمه اى ديگر از نسل پيامبر(ص) , ] [ 8:42 ] [ اکبر احمدی ]
[
سفر تاريخى و سرنوشت ساز هشتمين آفتاب تابناك آسمان ولايت، امام على ابن موسى الرضا(ع) به ايران، اين سرزمين را كانون مقدس اهل بيت (ع) قرار داد تا آنان كه بى صبرانه در انتظار طلوع خورشيد ولايت در ايران بودند فرصت آشنايى با خاندان رسول الله(ص) واهل بيت(ع) او را بيابند. با هجرت امام رضا(ع) به مرو، اگرچه بدون رضايت قلبى ايشان صورت گرفت، خيل مشتاقان و دوستداران و نزديكان آن حضرت كه دورى و فراغ از ايشان را برنمى تابيدند بار سفر بستند و با انگيزه ديدار با آن بزرگوار مشقات سفر طولانى از مدينه تا مرو را به جان خريدند، اگر چه بسيارى از آنان به دليل نيات پليد دستگاه خلافت و مخالفان اهل بيت(ع) در همان راه به ديدار معبود شتافتند و با آرزوى ديدارش ، به لقاءا... پيوستند. كريمه اهل بيت، فاطمه معصومه(س)، دختر دانشمند و پرهيزكار موسى بن جعفر(ع) از برجسته ترين شخصيتهايى است كه مشتاقانه به ديدار برادر بزرگوارش شتافت و اگرچه فرصت پيدا نكرد محضر آن امام را دريابد، ولى سفر آن بانوى گرامى به شهر ساوه و قم اگرچه كوتاه و در دوره بيمارى صورت گرفت، منشأ خدمات فراوانى براى ايرانيان بود. حضرت فاطمه معصومه(س) همواره در طول تاريخ مورد توجه بسيارى از دانشمندان، فضلا و عالمان دينى قرار گرفته است. بسيارى از بزرگان دينى مقامى شامخ و هم شأن دردانه رسول خدا(ص) فاطمه زهرا(س) براى آن بزرگوار قائلند. همچنان كه ائمه معصومين(ع) نيز خود، بارها و در روايتهاى متعدد شأن و فضايل والاى حضرت معصومه(س) را ستوده و دوستداران اهل بيت(ع) را به توجه بيشتر به ايشان فراخوانده اند. فاطمه معصومه(س) به لحاظ مقام بلند معنوى و علمي، جلوه اى از وجود حضرت زهرا مى باشد كه در پاكدامنى و طهارت نفس مقامي در شأن حضرت زهرا(س) پيدا كرده است. آن بزرگوار همچون صديقه كبري(س) از همان آغاز در دامن پدرى مهربان و شخصيتى معنوى و جليل القدر (موسى بن جعفر) و در خاندانى كه به علم و تقوا و فضايل اخلاقى شهرت داشتند، پرورش يافت و آداب و خلوص دينى و روحانى را در محضر پدر و برادر بزرگوار خويش فراگرفت. عبادت، زهد، پارسايي، تقوا و پاكدامنى حضرت معصومه(س) همچون مادرش، زهرا(س) زبانزد دوستداران خاندان پاك عصمت و طهارت(ع) بود. آن حضرت به لحاظ علمى و اخلاقى نيز والاترين مقام را در بين فرزندان امام موسي(ع) بعد از برادر بزرگوارشان، امام رضا(ع) داشت،آن گونه كه بايد او را چون مادرش، «عالمه غير معلمه» ناميد.
شرافت خانوادگى: او بنت رسول الله و بنت ولى الله و دخت ولى الله و عمه ولى الله است و اين امر خود سرچشمه ساير فضايل و كمالات معنوى و روحانى آن بزرگوار است. ادامه مطلب [ دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:فضايل و مناقب حضرت معصومه (سلام الله علیها), ] [ 8:46 ] [ اکبر احمدی ]
[
فخرقم
آگاهى به فرهنگ و روش زندگى پرافتخار خاندان پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و آل على (علیه السلام) و پناهندگى معنوى و عملى به اين پناهگاه مطمئن و استوار، يكى از اصيل ترين راه هاى شناخت اسلام ناب و بهره مندى از آن است، چرا كه تنها از سرچشمه زلال اسلام آب نوشيده اند و تبلورى از مكتب حيات بخش پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند. در اين ميان آگاهى به زندگى حضرت معصومه (سلام الله علیها) كه گلى درخشان از گلستان خاندان نبوت است، فرهنگى پربار و سازنده است كه موجب هدايت و رشد بيشتر شده و ما را در مسير ترقيات معنوى، مددكارى نيرومند در سطح عالى خواهد بود.هر كسى كه تشنه معرفت است و در جست وجوى درستى، فداكارى و راستى، لحظه اى قرار ندارد، گريزى از زانو زدن در پيشگاه اين فرزانگان پاك سرشت ندارد تا درس چگونه زيستن را براى رسيدن به مقام قرب الهى و فناى در محبت حق از آن سروران آموخته و به روش ايشان عمل نمايد. ادامه مطلب [ دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:فخرقم, ] [ 8:44 ] [ اکبر احمدی ]
[
اول ذیقعده سالروز ولادت حضرت معصومه (س) است،
[ دو شنبه 27 شهريور 1391برچسب:ويژه نامه دهه كرامت, ] [ 8:35 ] [ اکبر احمدی ]
[
رسول اكرم دعوت خود را وقتى شروع كرد كه شرق و غرب دنياى آن روزگار را دو نيروى بزرگ اداره مىكرد يكى دولت روم شرقى كه بر سرزمينهاى جنوبى اروپا و خاك تركيه امروزى و شهرهاى شمالى افريقا سلطنت داشت و ديگرى دولت ساسانيان كه از شرق به رودخانه سند و جيحون دست داشت و از جنوب بدرياى عمان و خليج فارس و رودخانه فرات منتهى مىشد و از ناحيه غرب با دولت روم شرقى هم مرز بود. اين دو نيرو كه در حقيقت به دنيا حكومت داشتند و كسى در هيچ جاى دنيا نمىتوانست نفس عميق بكشد علاوه شبه جزيره عربستان در محاصره مرزهاى ساسانيان و زير پنجه آنان بود مضافاً بر اين پيامبر اكرم در داخل شهر خود با مخالفتهاى قريش روبرو شده بود و پيشرفت با اوضاع و عوامل وقت كه همه و همه بر خلاف و عليه هدف جريان داشت. با تدبير خداوند و تحمل زايدالوصف رسول اكرم بر شدائد نهال اسلام ريشه دواند و در مدت بسيار كم شاخ و برگ آن به اكثر شهرهاى حجاز در زمان پيغمبر سايه انداخت. رسولالله پس از سيزده سال براى مقر حكومت خود مدينه را انتخاب نمود و با هواخواهى و پشتيبانى اهالى يثرب توانست بر اين شهر تسلط پيدا كند. و نخستين سنگ بناى نظامى و سياسى و مذهب اسلام را در آنجا استوار كند در اين شهر بود كه چراغ تابناك دين مبين اسلام جان تازهاى گرفت و نور آن توانست شرق و غرب عالم را روشنى بخشد. ادامه مطلب [ یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:طلوع اسلام و پيشرفت مسلمين, ] [ 9:26 ] [ اکبر احمدی ]
[
اين شهر آشوب در مناقب نقل نموده: وليد بن عتبه بن ابى سفيان در مورد يك مزرعه با حسين (عليه السلام) نزاع بر پا كرد حضرت عمامه وليد را از سر برداشت و در گردن او پيچيد در حالتيكه در آن روز استاندار مدينه و برادرزاده معاويه بود و مروان بن حكم كه شايد در آن روزگار رئيس شرطه مدينه بود چنين گفت: عبدالله بن عمر از پاى حجاج بوسيد اما طفلى كه در خانواده زبون بىمايه تربيت شده و پدر و مادر او از هر گونه سجاياى مردى انسانى بى نصيب است در مقابل هر حادثه خود را مىبازد و در مقابل لقمه ناچيز خود را مىفروشد. عبدالله بن زبير از جنگ مىترسيد مادرش وادار كرد و همين عبدالله بن زبير روزى كه از مدينه حركت كرد از بيراهه بوضع اسفانگيز به مكه آمد و به سال هفتاد و سه هجرى همينكه علائم فتح را از قشون حجاج احساس كرد پيش مادرش اسماء ذاهالنطاقين دختر ابى بكر آمد و گفت جماعت من متفرق شدند و سپاه عبدالملك بمن قول دادند در صورت تسليم مرا موافق ميل خودم آزاد بگذارند مادرش گفت كشته شدند با حريت هزار مرتبه بهتر است از ذلت در مقابل دشمن گفت مادر مىترسم مرا مثله كنند گفت پسرم الشاه لا تتألم بالسلخ گوسفند پس از ذبح از پوست كندن اذيت نمىبرد و روزيكه او را بدار زدند جمعى از حجاج وساطت نمودند كه او را پائين آورد گفته بود مادامى كه مادرش وساطت نكرده قبول نخواهم كرد و اسماء هم از حجاج التماس نكرد فقط روزى با عصاى خود راه مىرفت چشمش بر بالاى دار به پسرش افتاد گفت هنوز وقت نشده كه اين سواره پياده شود حجاج به اين كلمه او را پائين آورد13. [ یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:وليد از دست حسين (عليه السلام) قبلاً تنبيه ديده بود, ] [ 9:24 ] [ اکبر احمدی ]
[
اما طفلي كه در خانواده جامعالشرايط تربيت شود آزادگى و شهامت و همه خصائص انسانيت در او جمع خواهد شد و مسلم بايد آنطور شود در خاندان على و تحت تربيت حسين بن على (عليه السلام) بزرگ شده و حسين (عليه السلام) خود به تربيت و اصالت آن تكيه كرده و به پرورشهاى پدر و مادر خود را ملاك عزت و مناعت قرار داده فرموده است. [ یک شنبه 26 شهريور 1391برچسب:حسين بن على و مجلس وليد و خطبه طوفانى, ] [ 9:23 ] [ اکبر احمدی ]
[
در همين هنگام مسلم نامهئى بامام نوشت و ماجراى بيعت و استقبال گرم كوفيان را تشريح نمود و با پيك سريع بامام فرستاد. همان نامه بود كه روح مسلم را مىفشرد و سخت ناراحت كرده بود و در شب و روز شهادتش كه ورق بكلى برگشته بود، كوفيها مهمان عزيز خود را در كوچههاى كوفه تنها گذاشته و پناهى به او نمىدادند كار بجائى باريك كشيد در منزل يكنفر پيرزن به نام طوعه با تقاضاى خود بيتوته نمود والا جانش در همان شب در خطر بود، پيش از هر چيز از نامه ياد مىكرد اشك مىريخت و هر كه از علت گريه سؤال مىكرد مىگفت پسر عمويم بدعوت و نامه من به طرف كوفه مىآيد و اين جنايت از من است به خانواده او.
[ شنبه 25 شهريور 1391برچسب:نامه مسلم, ] [ 11:12 ] [ اکبر احمدی ]
[
روز نهم ذىالحجه هزار و سيصد و هشتاد و چهار هجرى بود كه قصد داشتم بخش مردان شجاعت را بنويسم. بعد از نماز صبح بود كه حادثه همان لحظات بيادم افتاد و گويا ضميرم از غيب الهام گرفته بمن مىگفت سر سلسله مردان شجاعت شهيد اين روز است يعنى مسلم بن عقيل نايب خاص حسين شهيد است و خورشيد در آنروز با چهره غمانگيز خود شهادت فرزند عقيل را اعلام نمود. و لازم ديد اجمالاً بشرح حال پر غوغاى او با ذكر شجاعت و شهامت وى كه صفحه تاريخ را درخشان نموده اشاره شود. شهادت مسلم11 در اين روز بر حادثه كربلا مقدمه و براى شناسائى روحيه اهل كوفه در فرومايگى و پيمان شكنى بهترين گواه و معرف بود، زيرا كوفيها بودند كه نامههاى زياد و بالغ بر دوازده هزار نفر امضا كننده به حسين بن على (عليه السلام) نوشته بودند، در قبال اين نامهها پسر پيغمبر به اهل كوفه نوشت: بسم الله الرحمن الرحيم - من حسين بن على الى الملاء و المؤمنين و المسلمين اما بعد فان هانياً و سعيداً قدما على بكتبكم و كان آخر من قدم من رسلكم الى ان كتب انى باعث اليكم اخى و ابن عمى و ثقتى من اهل بيتى مسلم بن عقيل فان كتب الى انه قداجتمع راى ملئكم و ذوى الحجى و الفضل منكم على ما قدمت به رسلكم به قرئت فى كتبكم فانى اقدم عليكم و شيكا انشاءالله. ادامه مطلب [ شنبه 25 شهريور 1391برچسب:مردان شجاعت, ] [ 11:8 ] [ اکبر احمدی ]
[
اما سرنوشت ابن ملجم، اين مرد نيز در اواخر ماه شعبان سال چهلم هجرى بكوفه رسيد بدون اينكه از تصميم خود كسى را آگاه سازد در منزل يكى از آشنايان خود مسكن گزيد و لكن اعمال و رفتار عدهاى از خوارج كه در كوفه بودند و خود را بى طرف معرفى مىكردند در روحيه ابن ملجم آثار تزلزل و ترديد ايجاد نمود و شايد عامل ديگرى كه در همين روزها بتقدير قضائى بوجود آمد در بين نبود مأموريت خطرناك مشئوم خود را انجام نمىداد. ناگاهان در همين ايام ابن ملجم با يكدخترى روبرو شد كه در جمال و دلربائى منحصر بفرد بوده و بگواهى تاريخ اگر كسى ادعاى عديمالمثلى او را بنمايد دروغ نگفته است شب را تا صبح بيدار بود پروانه عشق و محبت دختر با پروبال زدن خود ابن ملجم را دچار يك ناراحتى فكرى و روحى نموده بود. هنگام صبح قبل از هر چيز خود را به آن دختر رسانيد خواهش دل و گرفتارى خود را بدام عشق او رسماً اعلام داشت و از وى خواستگارى نمود. ادامه مطلب [ شنبه 25 شهريور 1391برچسب:سرنوشت ابن ملجم ملعون, ] [ 11:2 ] [ اکبر احمدی ]
[
جنگجويان خوارج شهر مكه را مركز عمليات خود قرار داده و سه تن از اين قوم باسامى عبدالرحمن ابن ملجم و برك بن عبدالله و عمربن بكر در يكى از شبها گرد هم آمده و صحبت از گذشته مسلمين مىكردند.در ضمن گفتگو باين نتيجه رسيدند كه باعث اين همه خونريزى معاويه و عمروعاص و على (عليه السلام) است و اگر اين سه نفر از ميان برداشته شوند مسلمين آسوده زندگى مىكنند در نتيجه با هم پيمان بستند و بسوگندهاى غليظ مؤكد كردند كه هريك از آنها يكى از اين سه نفر را بقتل رساند. [ جمعه 24 شهريور 1391برچسب:فراريان خوارج و پيمان خطرناك, ] [ 9:9 ] [ اکبر احمدی ]
[
امام فرمود يك پرچم سفيد در كنار نهروان بزنند و توبه كنندگان زير آنان اجتماع كنند تقريباً دو ثلث خوارج توبه نمودند چهار هزار در عقيده خود ايستادگى نمودند على (عليه السلام) ناچار با آنها جنگيد و قبل از شروع يك كلمه اعجازى فرمود كه از خوارج كمتر از ده نفر زنده خواهد ماند و از شما كمتر از ده نفر شهيد خواهد شد و طولى نكشيد جنگ پايان يافت صدق پيشگوئى امام ظاهر شد نه نفر از خوارج زنده ماند بود و نه نفر از مسلمين شهيد شده بود و پس از پايان جنگ امام به كوفه برگشت ولكن آنانكه در نهروان توبه كرده بودند مجدداً آغاز مخالفت كردند حضرتش به آنها پيغام فرستاد و دعوت به صلح و آرامش نمود چون از هدايت آنها مأيوس شد دستور داد آن عده را طعمه شمشير و تار و مار كردند در نتيجه عدهاى مقتول و عدهاى متوارى شدند از جمله فراريان عبدالرحمن بن ملجم از قبيله مراد بود كه او هم بمكه گريخت. [ جمعه 24 شهريور 1391برچسب:رعد و برق شمشير در نهروان, ] [ 9:6 ] [ اکبر احمدی ]
[
و على (عليه السلام) مالك اشتر را كه حاكم ايالت جزيره بوده به كوفه احضار نموده فوراً او را روانه مصر ساخت و محمد بن ابى بكر را به پيش خود خواند مالك در ذيقعده سال 38 كوفه را بقصد مصر ترك گفت در اثناى راه در شهر قلزم يك نفر بنام نافع10 سم به مالك خورانيد كه در اثر همان سم درگذشت و بسراى جاويدان شتافت هنوز اثر داغ مرگ مالك از دل على (عليه السلام) نرفته بود كه خبر شهادت محمد بن ابى بكر و سقوط حكومت مصر رسيد در پى اين حادثه حاكم بصره از اطاعت على تمرد نمود و نظائر اين گونه ناملايمات پى درپى رخ مىداد قريب دو سال اين وضعيت ادامه داشت تا آنكه در سال چهلم على (عليه السلام) با چند خطابه آتشين كه حاكى از التهاب درونى و اندوه خاطر بود مردم بى حال و مرده دل كوفه را مجدداً روح تازهاى بخشيد و يك جنبش فوقالعاده و روح جنگجوئى و سلحشورى را زنده نمود در حدود بيست هزار نفر در نخيله پادگان كوفه اردو زدند حضرت براى سان ديدن سپاه شخصاً حضور بهم رسانيده فرمانداران و حكام را دستور داد كه قشون استانهاى ديگر را آماده باش داده و مجهز شوند و بسپاه اعزامى طرز راه پيمائى و كيفيت اشغال شام را در ستاد قشون مطرح فرمود و با تصميم قاطع اجراى آن به فرماندهان ابلاغ گرديد. مسير تاريخ اسلام با كشتن على تغيير يافت متأسفانه در همين روزها حادثه ديگرى رخ داد كه مسير تاريخ مسلمين بكلى ديگرگون گرديد اجمال آن بقرار زير خلاصه مىشود فرقه خوارج كه شرح حال آنان بازگو شد بفرماندهى عبدالله راسبى فتنه و فساد را در داخله مركز اسلامى براه انداخته و همان عقيده سابق را تكرار نمودند على (عليه السلام) موضوع تفتين آنها را در شوراى نظامى مطرح ساخت و چنين نتيجه گرفته شد كه اگر قشون اسلام بشام حمله كند ممكن است و بلكه مسلم خوارج شهر را اشغال كنند و در اين صورت سپاه بايد در دو جبهه جنگ كند پس صلاح در اين است قبل از حركت به شام ابتدا كار خوارج را يكسره بايد كرد سپس با خاطر آسوده حمله شام آغاز شود از آنجائيكه على (عليه السلام) هميشه از خونريزى امتناع داشت بوسيله نامه رئيس خوارج عبدالله راسبى را نصيحت فرمود و بجنگ معاويه دعوت كرد. [ جمعه 24 شهريور 1391برچسب:مالك را در قلزم يك جوان بد فطرت مسموم نمود, ] [ 9:3 ] [ اکبر احمدی ]
[
در سال 38 هجرى كه على از صفين برگشت و وارد كوفه شد تا زمان شهادتش كه قريب بدو سال و چند ماه فاصله داشت اين مدت كوتاه را تلخترين مدت زندگانى على (عليه السلام) مىشود بحساب آورد و مىتوان ادعا كرد نظير آن به هيچيك از مشاهير دنيا رخ نداده است. [ پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:از صفين تا نهروان, ] [ 8:49 ] [ اکبر احمدی ]
[
عمرو9 گفت هنوز دير نشده و من فكر امروز را از چندى پيش پيشبينى نمودهام دستور بده عدهاى از سپاهيان قرآن بر سرنيزهها نصب كنند و قشون عراق را به حكميت آن دعوت نمايند معاويه دستور داد فوراً پانصد نفر از سواران بدون اسلحه قرآنها را بر سر نيزه نموده با صداى بلند شعار دادند يا معشر العرب هذا كتاب الله بيننا و بينكم اى قبائل عرب اين كتاب خدا بين ما و شما حكم كند. [ پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:قرآنها بر سر نيزه و سرداران متلون, ] [ 8:33 ] [ اکبر احمدی ]
[
اين عوامل حكومت اسلامى را وادار به سركوبى معاويه نمود روز پنجم شوال سى و شش هجرى قشون اسلام كوفه را بقصد جنگ معاويه ترك گفته در صفين تلاقى لشگر شد. [ پنج شنبه 23 شهريور 1391برچسب:بسيج سپاه كوفه و ليلةالهرير, ] [ 8:30 ] [ اکبر احمدی ]
[
پرتوی از رخدادهای عصر امام صادق علیه السلام
1- ششمین اخترتابناک آسمان امامت حضرت امام جعفر صادق(ع) در روز جمعه 17 ربیع الاول سال 83 هجری در مدینه و در زمان عبدالملک بن مروان بن حکم دیده به جهان گشود. مادر آن حضرت «ام فروه » دختر قاسم (1) بن محمد بن ابوبکر می باشد. ایشان درسال 148 هجری به دستور منصور عباسی به وسیله انگور زهرآلودمسموم و به شهادت رسید. مدفن مطهر آن حضرت در قبرستان بقیع ودر جوار ائمه بقیع (2) قرار دارد. (3) بعضی ولادت ایشان را روز سه شنبه هفتم رمضان و سال ولادت ایشان را نیز برخی سال 80 هجری ذکر کرده اند. (4) درباره زمان شهادت نیزگروهی ماه شوال و دسته ای دیگر 25 رجب را بیان کردند. (5) 2- امام صادق(ع) مدت 12 تا 15 سال بنابر اختلاف با امام سجاد(ع) و بعد از شهادت جد بزرگوارش مدت 19 سال با امام باقر(ع) زندگی کرد و توانست به مقدار لازم از خرمن دانش این دوبزرگوار، خوشه چینی نماید. مدت امامت ایشان 34 سال به طول انجامید (6) که 18 سال در دوره اموی و16 سال در دوره عباسی بوده است. (7) 3- خلفای اموی معاصر امام جعفر صادق(ع) به ترتیب عبارتند از: هشام بن عبدالملک (114 125)، ولید بن یزید بن عبدالملک(126125)، یزید بن ولید بن عبدالملک (126)، ابراهیم بن ولیدبن عبدالملک (2 ماه و 10 روز از سال 126) و مروان بن محمدمعروف به مروان حمار(132126). خلفای عباسی معاصر امام(ع) عبارتند از: ابوالعباس عبدالله بن محمد(137132) و ابوجعفر منصور دوانیقی (137 148). ادامه مطلب [ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:پرتوی از رخدادهای عصر امام صادق علیه السلام, ] [ 9:11 ] [ اکبر احمدی ]
[
ماءمون رقّى - كه يكى از دوستان امام جعفر صادق عليه السلام است - حكايت نمايد:در منزل آن حضرت بودم ، كه شخصى به نام سهل بن حسن خراسانى وارد شد و سلام كرد و پس از آن كه نشست ، با حالت اعتراض به حضرت اظهار داشت :ياابن رسول اللّه ! شما بيش از حدّ عطوفت و مهربانى داريد، شما اهل بيت امامت و ولايت هستيد، چه چيز مانع شده است كه قيام نمى كنيد و حقّ خود را از غاصبين و ظالمين باز پس نمى گيريد، با اين كه بيش از يك صد هزار شمشير زن آماده جهاد و فداكارى در ركاب شما هستند؟!امام صادق عليه السلام فرمود: آرام باش ، خدا حقّ تو را نگه دارد و سپس به يكى از پيش خدمتان خود فرمود: تنور را آتش كن .همين كه آتش تنور روشن شد و شعله هاى آتش زبانه كشيد، امام عليه السلام به آن شخص خراسانى خطاب نمود: برخيز و برو داخل تنور آتش بنشين .سهل خراسانى گفت : اى سرور و مولايم ! مرا در آتش ، عذاب مگردان ، و مرا مورد عفو و بخشش خويش قرار بده ، خداوند شما را مورد رحمت واسعه خويش قرار دهد.در همين لحظات شخص ديگرى به نام هارون مكّى - در حالى كه كفش هاى خود را به دست گرفته بود - وارد شد و سلام كرد.حضرت امام صادق سلام اللّه عليه ، پس از جواب سلام ، به او فرمود: اى هارون ! كفش هايت را زمين بگذار و حركت كن برو درون تنور آتش و بنشين .هارون مكّى كفش هاى خود را بر زمين نهاد و بدون چون و چرا و بهانه اى ، داخل تنور رفت و در ميان شعله هاى آتش نشست .آن گاه امام عليه السلام با سهل خراسانى مشغول مذاكره و صحبت شد و پيرامون وضعيّت فرهنگى ، اقتصادى ، اجتماعى و ديگر جوانب شهر و مردم خراسان مطالبى را مطرح نمود مثل آن كه مدّت ها در خراسان بوده و تازه از آن جا آمده است .پس از گذشت ساعتى ، حضرت فرمود: اى سهل ! بلند شو، برو ببين در تنور چه خبر است .همين كه سهل كنار تنور آمد، ديد هارون مكّى چهار زانو روى آتش ها نشسته است ، پس از آن امام عليه السلام به هارون اشاره نمود و فرمود: بلند شو بيا؛ و هارون هم از تنور بيرون آمد.بعد از آن ، حضرت خطاب به سهل خراسانى كرد و اظهار داشت : در خراسان شما چند نفر مخلص مانند اين شخص - هارون كه مطيع ما مى باشد - پيدا مى شود؟سهل پاسخ داد: هيچ ، نه به خدا سوگند! حتّى يك نفر هم اين چنين وجود ندارد.امام جعفر صادق عليه السلام فرمود: اى سهل ! ما خود مى دانيم كه در چه زمانى خروج و قيام نمائيم ؛ و آن زمان موقعى خواهد بود، كه حدّاقلّ پنج نفر هم دست ، مطيع و مخلص ما يافت شوند، در ضمن بدان كه ما خود آگاه به تمام آن مسائل بوده و هستيم .(
[ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:ميهمان خراسانى و تنور آتش, ] [ 9:6 ] [ اکبر احمدی ]
[
ابو جعفر طبرى به نقل از داود رقّى حكايت كند:روزى وارد شهر مدينه شدم و منزل امام جعفر صادق عليه السلام رفتم به حضرتش سلام كرده و با حالت گريه نشستم ، حضرت فرمود: چرا گريان هستى ؟عرض كردم : اى پسر رسول خدا! عدّه اى به ما زخم زبان مى زنند و مى گويند: شما شيعه ها هيچ برترى بر ما نداريد و با ديگران يكسان مى باشيد.حضرت فرمود: آن ها از رحمت خدا محروم هستند و دروغ گو مى باشند.سپس امام عليه السلام از جاى خود برخاست و پاى مبارك خود را بر زمين سائيد و اظهار نمود: به قدرت و اذن خداوند تبارك و تعالى ايجاد شو، پس ناگهان يك كشتى قرمز رنگ نمايان گرديد؛ و در وسط آن درّى سفيد رنگ و بر بالاى كشتى پرچمى سبز وجود داشت كه روى آن نوشته بود:((لا إ له إ لاّ اللّه ، محمّد رسول اللّه ، علىّ ولىّ اللّه ، يقتل القائم الا عداء، و يبعث المؤ منون ، ينصره اللّه )) يعنى ؛ نيست خدائى جز خداى يكتا، محمّد رسول خدا، علىّ ولى خداست ، قائم آل محمّد عليهم السلام دشمنان را هلاك و نابود مى گرداند و خداوند او را به وسيله ملائكه يارى مى نمايد.
[ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:كِشتى در درياى شيرين و سفيد, ] [ 9:3 ] [ اکبر احمدی ]
[
عطا و بخشش هر چند از سوى پدر و يا مهربانتر از او مثل امام، صورت بگيرد، چه بسا براى شخص احساس شونده و پذيرنده، موجب سرشكستگى و ذلت و خوارى مىشود؛ زيرا به هر حال، عطا و بخشش نشانگر آن است كه عطا كننده فضيلت دارد و گيرنده نيازمند و محتاج است و نياز و احتياج در حد ذات خود كمبود و نقصان مىباشد و از نظر روحى موجب شكست و خفت مىشود. پى نوشتها: 1- همان كتاب، مجلس 11. صفحاتى از زندگانى امام جعفر صادق (ع)، ص 307 - 311.
[ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:بخششهاى پنهانى امام صادق (ع), ] [ 9:1 ] [ اکبر احمدی ]
[
اين بنده امروز عرايض خود را اختصاص مىدهم به مقايسهاى بين سيرت و روشى كه امام صادق عليه السلام در زمان خود انتخاب كرد با سيرت و روشى كه بعضى از اجداد بزرگوار آن حضرت داشتند كه گاهى به ظاهر مخالف يكديگر مىنمايد.رمز و سر اين مطلب را عرض مىكنم و از همين جا يك نكته مهم را استفاده مىكنم كه براى امروز ما و براى هميشه بسيار سودمند است. فايده سيره هاى گوناگون معصومين ما شيعيان كه به امامت ائمه دوازدهگانه اعتقاد داريم و همه آنها را اوصياء پيغمبر اكرم و مفسر و توضيح دهنده حقايق اسلام مىدانيم و گفتار آنها را گفتار پيغمبر و كردار آنها را كردار پيغمبر و سيرت آنها را سيرت پيغمبر صلى الله عليه و آله مىدانيم،از امكاناتى در شناختحقايق اسلامى بهرهمنديم كه ديگران محرومند،و چون وفات حضرت امام حسن عسكرى عليه السلام-كه امام يازدهم است و بعد از ايشان دوره غيبت پيش آمد-در سال 260 واقع شد،از نظر ما شيعيان مثل اين است كه پيغمبر اكرم تا سال 260 هجرى زنده بود و در همه اين زمانها با همه تحولات و تغييرات و اختلاف شرايط و اوضاع و مقتضيات حاضر بود. البته نمىخواهم بگويم كه اثر وجود پيغمبر اكرم اگر زنده بود چه بود و آيا اگر فرضا آن حضرت در اين مدت حيات مىداشت چه حوادثى در عالم اسلام[پيش]مىآمد،نه،بلكه مقصودم اين است كه از نظر ما شيعيان كه معتقد به امامت و وصايت هستيم،وجود ائمه اطهار از جنبه حجيت قطعى گفتار و كردار و سيرت در اين مدت طولانى مثل اين است كه شخص پيغمبر-ولى نه در لباس نبوت و زعامتبلكه در لباس يك فرد مسلمان عامل به وظيفه-وجود داشته باشد و دورههاى مختلفى را كه بر عالم اسلام در آن مدت گذشتشاهد باشد و در هر دورهاى وظيفه خود را بدون خطا و اشتباه، متناسب با همان دوره انجام دهد. بديهى است كه با اين فرض،مسلمانان بهتر و روشنتر مىتوانند وظايف خود را در هر عصر و زمانى در يابند و تشخيص دهند. تعارض ظاهرى سيره ها و ضرورت حل آنها ما در سيرت پيشوايان دين به امورى بر مىخوريم كه به حسب ظاهر با يكديگر تناقض و تعارض دارند،همچنان كه در اخبار و آثارى كه از پيشوايان دين رسيده احيانا همين تعارض و تناقض ديده مىشود.در آن قسمت از اخبار و روايات متعارض كه مربوط به فقه و احكام است،علما در مقام حل و علاج آن تعارضها بر آمدهاند كه در محل خود مذكور است.در سيرت و روش پيشوايان دين هم همين تعارض و تناقض در بادى امر ديده مىشود،بايد ديد راه حل آن چيست؟ اگر در اخبار متعارض كه در فقه و احكام نقل شده،تعارضها حل نگردد و هر كسى يك خبر و حديثى را مستمسك خود قرار دهد و عمل كند مستلزم هرج و مرج خواهد بود.سيرت و روش پيشوايان دين هم كه با يكديگر به ظاهر اختلاف دارد همين طور است،اگر حل نگردد و رمز مطلب معلوم نشود مستلزم هرج و مرج اخلاقى و اجتماعى خواهد بود.ممكن است هر كسى به هواى نفس خود يك راهى را پيش بگيرد و بعد آن را با عملى كه در يك مورد معين و يك زمان معين از يكى از ائمه نقل شده توجيه و تفسير كند،باز يك نفر ديگر به هواى خود و مطابق ميل و سليقه خود راهى ديگر ضد آن راه را پيش بگيرد و او هم به يك عملى از يكى از ائمه عليهم السلام كه در مورد معين و زمان معين نقل شده استناد كند و بالاخره هر كسى مطابق ميل و سليقه و هواى نفس خود راهى پيش بگيرد و براى خود مستندى هم پيدا كند. مثلا ممكن استيك نفر طبعا و سليقتا و تربيتا سختگير باشد و زندگى با قناعت و كم خرجى را بپسندد،همينكه از او بپرسند چرا اينقدر بر خودت و خانوادهات سخت مىگيرى بگويد رسول خدا و على مرتضى همين طور بودند،آنها هرگز جامه خوب نپوشيدند و غذاى لذيذ نخوردند و مركوب عالى سوار نشدند و مسكن مجلل ننشستند،آنها نان جو مىخوردند و كرباس مىپوشيدند و بر شتر يا الاغ سوار مىشدند و در خانه گلى سكنى مىگزيدند. و باز يك نفر ديگر طبعا و عادتا خوشگذران و اهل تجمل باشد،و اگر از او سؤال شود كه چرا به كم نمىسازى و قناعت نمىكنى و زهد نمىورزى،بگويد چون امام حسن مجتبى و يا امام جعفر صادق اين طور بودند،آنها از غذاى لذيذ پرهيز نداشتند،جامه خوب مىپوشيدند،مركوب عالى سوار مىشدند،مساكن مجلل هم احيانا داشتند. همچنين ممكن استيك نفر يا افرادى طبعا و مزاجا سر پرشورى داشته باشند و طبعشان سكون و آرامش را نپسندد و براى توجيه عمل خود به سيرت پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله در صدر اسلام يا به نهضتحسينى عليه السلام استدلال كنند،و يك نفر يا افراد ديگر كه بر عكس مزاجا عافيت طلب و گوشهگير و منزوىاند و در نفس خود شهامت و جراتى نمىبينند،موضوع تقيه و راه و روش امام صادق عليه السلام يا ائمه ديگر را مورد استناد خود قرار دهند.آن كس كه مثلا طبعا معاشرتى و اجتماعى استبه عمل و سيرت يك امام و آن كس كه طبعا اهل عزلت و تنهايى استبه سيرت يك امام ديگر متوسل شود. بديهى است در اين صورت نه تنها سيرت و روش پاك و معنى دار رسول اكرم و ائمه اطهار مورد استفاده قرار نمىگيرد، بلكه وسيلهاى خواهد بود براى اينكه هر كسى راه توجيهى براى عمل خود پيدا كند و به دعوت و سخن كسى گوش ندهد و جامعه دچار هرج و مرج گردد. واقعا هم همچون تعارض و تناقض ظاهرى در سيرت ائمه اطهار عليهم السلام ديده مىشود،مىبينيم مثلا حضرت امام حسن عليه السلام با معاويه صلح مىكند و اما امام حسين عليه السلام قيام مىكند و تسليم نمىشود تا شهيد مىگردد، مىبينيم كه رسول خدا و على مرتضى در زمان خودشان زاهدانه زندگى مىكردند و احتراز داشتند از تنعم و تجمل،ولى ساير ائمه اين طور نبودند.پس بايد اين تعارضها را حل كرد و رمز آنها را دريافت. [ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:سيرت و روش امام , ] [ 8:59 ] [ اکبر احمدی ]
[
استاد شهيد مرتضى مطهرى زندگانى امام صادق عليه السلام (1) به مناسبت اينكه امروز روز وفات امام ششم،صادق اهل البيت عليهم السلام است،سخنان من در اطراف آن خصيتبزرگوار و نكاتى از سيرت آن حضرت خواهد بود. امام صادق عليه السلام در ماه ربيع الاول سال 83 هجرى در زمان خلافت عبد الملك بن مروان اموى به دنيا آمد،و در ماه شوال يا ماه رجب در سال 148 هجرى در زمان خلافت ابو جعفر منصور عباسى از دنيا رحلت كرد.در زمان يك خليفه با هوش سفاك اموى به دنيا آمد و در زمان يك خليفه مقتدر با هوش سفاك عباسى از دنيا رحلت كرد،و در آن بين شاهد دوره فترت خلافت و انتقال آن از دودمانى به دودمان ديگر بود. مادر آن حضرت،همان طورى كه در كافى و بحار و ساير كتب ضبط شده،ام فروه دختر قاسم بن محمد بن ابى بكر بود، لذا از طرف مادر نسب آن حضرت به ابوبكر مىرسيد و چون قاسم بن محمد بن ابى بكر با دختر عموى خود اسماء دختر عبد الرحمن بن ابى بكر ازدواج كرده بود،بنابر اين مادر آن حضرت،هم از طرف پدر نواده ابو بكر است و هم از طرف مادر، و لهذا حضرت صادق مىفرموده:«ولدنى ابو بكر مرتين»يعنى ابو بكر دو بار مرا به دنيا آورد،از دو راه نسب من به ابو بكر مىرسد. فرصت طلايى امام صادق عليه السلام شيخ الائمه است،از همه ائمه ديگر عمر بيشترى نصيب ايشان شد،شصت و پنجساله بود كه از دنيا رحلت فرمود.عمر نسبتا طويل آن حضرت و فتورى كه در دستگاه خلافت رخ داد كه امويان و عباسيان سر گرم زد و خورد با يكديگر بودند فرصتى طلايى براى امام به وجود آورد كه بساط افاضه و تعليم را بگستراند و به تعليم و تربيت و تاسيس حوزه علمى عظيمى بپردازد،جمله«قال الصادق»شعار علم حديث گردد،و به نشر و پخش حقايق اسلام موفق گردد.از آن زمان تا زمان ما هر كس از علما و دانشمندان اعم از شيعى مذهب و غيره كه نام آن حضرت را در كتب و آثار خود ذكر كردهاند با ذكر حوزه و مدرسهاى كه آن حضرت تاسيس كرد و شاگردان زيادى كه تربيت كرد و رونقى كه به بازار علم و فرهنگ اسلامى داد توام ذكر كردهاند،همان طورى كه همه به مقام تقوا و معنويت و عبادت آن حضرت نيز اعتراف كردهاند. شيخ مفيد از علماى شيعه مىگويد آنقدر آثار علمى از آن حضرت نقل شده كه در همه بلاد منتشر شده.از هيچ كدام از علماى اهل بيت آنقدر كه از آن حضرت نقل شد،نقل نشده.اصحاب حديث نام كسانى را كه در خدمت آن حضرت شاگردى كردهاند و از خرمن وجودش خوشه گرفتهاند ضبط كردهاند،چهار هزار نفر بودهاند و در ميان اينها از همه طبقات و صاحبان عقايد و آراء و افكار گوناگون بودهاند. محمد بن عبد الكريم شهرستانى،از علماى بزرگ اهل تسنن و صاحب كتاب معروف الملل و النحل،درباره آن حضرت مىگويد:«هو ذو علم غزير،و ادب كامل فى الحكمة،و زهد فى الدنيا،و ورع عن الشهوات.»يعنى او،هم داراى علم و حكمت فراوان و هم داراى زهد و ورع و تقواى كامل بود،بعد مىگويد مدتها در مدينه بود،شاگردان و شيعيان خود را تعليم مىكرد،و مدتى هم در عراق اقامت كرد و در همه عمر متعرض جاه و مقام و رياست نشد و سر گرم تعليم و تربيتبود.در آخر كلامش در بيان علت اينكه امام صادق توجهى به جاه و مقام و رياست نداشت اين طور مىگويد:«من غرق فى بحر المعرفة لم يقع فى شط،و من تعلى الى ذروة الحقيقة لم يخف من حط.»يعنى آن كه در درياى معارف غوطهور استبه خشكى ساحل تن در نمىدهد،و كسى كه به قله اعلاى حقيقت رسيده نگران پستى و انحطاط نيست. كلماتى كه بزرگان اسلامى از هر فرقه و مذهب در تجليل مقام امام صادق صلوات الله عليه گفتهاند زياد است،منظورم نقل آنها نيست،منظورم اشارهاى بود به اينكه هر كس امام صادق عليه السلام را مىشناسد آن حضرت را با حوزه و مدرسهاى عظيم و پر نفع و ثمر كه آثارش هنوز باقى و زنده است مىشناسد.حوزههاى علميه امروز شيعه امتداد حوزه آن روز آن حضرت است. سخن در اطراف امام صادق سلام الله عليه ميدان وسيعى دارد.در قسمتهاى مختلف مىتوان سخن گفت زيرا اولا سخنان خود آن حضرت در قسمتهاى مختلف مخصوصا در حكمت عملى و موعظه زياد است و شايسته عنوان كردن است،ثانيا در تاريخ زندگى آن حضرت قضاياى جالب و آموزنده فراوان است.بعلاوه احتجاجات و استدلالات عالى و پر معنى با دهريين و ارباب اديان و متكلمان فرق ديگر اسلامى و صاحبان آراء و عقايد مختلف،بسيار دارد كه همه قابل استفاده است.گذشته از همه اينها تاريخ معاصر آن حضرت كه با خود آن حضرت يا شاگردان آن حضرت مرتبط استشنيدنى و آموختنى است.
[ چهار شنبه 22 شهريور 1391برچسب:ويژه نامه شهادت امام صادق (ع), ] [ 8:53 ] [ اکبر احمدی ]
[
عبدالله مىگويد پدرم روز جمل مرا نزديك خود خواند ميبينم در اين جنگ مظلوم كشته مىشوم و از طرف طلبكاران ناراحتم و اموال7 مرا بفروش و قرضهاى مرا بده اگر چيزى اضافه ماند ثلث آن مال فرزندان تو (چون عبدالله عيالمند بود در آن موقع نه نفر دختر داشت) و بقيه را در ميان وراث تقسيم كن و زبير داراى بيست فرزند بود يازده پسر و نه دختر كه از ميان همه نام عبدالله و مصعب بيشتر به چشم مىخورد مادر عبدالله اسماء ذات النطاقين دختر ابى بكر خواهر عايشه مىباشد و با همه آنكه در اوصاف او گفته شد در هنگام مرگ كه پايان دفتر اعمال يك انسان است با سوء عمل خاتمه يافت. به بخش سوء خاتمه رجوع شود. پس از استقرار حكومت اسلامى على (عليه السلام) در كوفه و اعزام استانداران به مركز استانها نقشههاى شوم معاويه براى بدست آوردن حكومت يكى بعد از ديگرى پياده گرديد مختصراً به برخى از آنها اشاره مىكنم: [ سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:وصيت زبير, ] [ 8:11 ] [ اکبر احمدی ]
[
اين شخص سالها بود كه هوس سلطنت داشت عام مهم بر انحراف پدرش زبير از پيروى على (عليه السلام) همان پسر بود زبير را با شدت تمام تحريك به جنگ على مىنمود روز جمل كاربجائى رسيد كه زبير بوى گفت چقدر فرزند شوم و بدفطرت هستى مرا به جنگ و اميدوارى و پس از فرار پدر با مسئوليت خود با على بجنگيد همون بود كه مقدمات جمل را فراهم آورد، (اگر او شهادت دروغ نمىكرد و پنجاه نفر از پيرمردان را براى شهادت پيش عايشه نمىبرد كه همه شهادت نمودند اين محل حوئب نيست و هر كه گفته حوئب است دروغ گفته، عايشه احتمال داشت بر گردد و جنگ جمل اتفاق نيافتد. عمر بن جرموز شمشيرى به فرق زبير زده و زخم گران بر سر او وارد كرد و ديگر از خواب بيدار نشد و سر از تن او برگرفت به پيشگاه على شتافت نخستين روزى كه على از كار جنگ فارغ شده در خيمه نشسته بود ابن جرموز از حاجت اجازه خواست وارد محضر امام گرديد و قصه را شرح داد سپس سر زبير را پيش على گذاشت امام حالش منقلب گرديد و فرمود: [ سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:عبدالله زبير يا موجود ميشوم, ] [ 8:9 ] [ اکبر احمدی ]
[
روز جمل على سر برهنه با زبير سخن مىگويد روز جمل نوزدهم جمادى الاول سال سى و ششم هجرى بعد از آنكه نصيحت على (عليه السلام) را عايشه و طلحه گوش ندادند و زبير را هم وادار كردند به وقوع جنگ، اول صبح قبل از شروع به نبرد على (عليه السلام) با سر برهنه و عارى از سلاح جنگ در حالى كه پيراهن پيغمبر در تن داشت و رداى رسول خدا را بدوش انداخته بود بر استر پيغمبر كه دلدل نام داشت سوار شده در جلو سپاه دشمن قرار گرفت و فرمود كدام كس زبير است بگوئيد پيش منم آيد زبير بمجرد شنيدن شرفياب حضور على (عليه السلام) گرديد بقدرى نزديك هم شدند كه گردن مركبهاىشان در هم پيچيد عايشه با خبر شد ناله كرد كه خواهرم اسماء بى شوهر ماند، بوى گفتند على (عليه السلام) سر برهنه و خالى از سلاح آمده است عايشه آسوده خاطر گشت.
ترجمه [ سه شنبه 21 شهريور 1391برچسب:حكومت على (عليه السلام), ] [ 7:53 ] [ اکبر احمدی ]
[
خداوند راه هدایت را به بندگان نشان داده است و این بندگان هستند که مسیرشان را انتخاب می کنند. هرکس بخواهد، راه مومنان را در پیش می گیرد و هر کس بخواهد راه کفر را پیشه می کند.(60) ایمان امری قلبی است که با اشتیاق و میل همراه است. اکراه، جایگاهی در ایمان قلبی و پایدار ندارد. خداوند در قرآن می گوید: «أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النّاسَ حَتّى یَکُونُوا مُؤْمِنینَ:(61) آیا تو مردم را به اجبار وا می داری تا ایمان بیاورند؟!». ادامه مطلب [ دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:مرحله بینشی, ] [ 17:7 ] [ اکبر احمدی ]
[
مرحله تسهیلی (آسان سازی و انس گیری) با توجّه به اینکه خداشناسی و خداباوری از امور فطری است،(58) رغبت و تمایل درونی کودکان به شناخت خدا و نمازخواندن طبیعی به نظر می رسد. فطرت پاک خداباوری کودکان، تربیت دینی را آسان و سهل می کند. هم والدین به راحتی می توانند فرزندانشان را با آموزه های دینی آشنا کنند. و هم کودکان، ـ آن را مطابق فطرت خود می یابند و ـ از آن استقبال می کنند. [ دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:مرحله تسهیلی, ] [ 17:6 ] [ اکبر احمدی ]
[
هر چند برای تربیت دینی کودکان اصولی کلّی ذکر شده است که رعایت آنها ضروری است، امّا آشنا کردن کودکان به نماز نیاز به رعایت نکات خاصّی دارد که ذکر آنها خالی از لطف نیست. کلّی گویی و عدم ارائه روشی کاربردی و عملی در تربیت کودکان، یکی از مشکلات والدین در مسیر تربیت فرزندان است. این ابهام و کلّی نگری، گاهی به حیرت و سردرگمی والدین یا برداشت شخصی ایشان از روشهای ارائه شده منجر می شود که پیامدهای خوبی را به دنبال ندارد. بنابراین، ارائه روش های کاربردی و زمانبندی شده از ضروریات به نظر می رسد. هر برنامه تربیتی برای نتیجه بخشی ناگزیر سیری را طی می کند. برای علاقه مند کردن کودکان به نماز نیز یک سیر تربیتی لازم است که می توان آن را در مراحل پیش رو ارائه داد: ادامه مطلب [ دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:مراحل اصولی برای جذب کودک به نماز:, ] [ 17:4 ] [ اکبر احمدی ]
[
تقلید و الگوبرداری از رفتار دیگران یکی از جنبه های روانی انسان است که هر انسان ناگزیر برای یادگیری و آموزش از آن بهره می گیرد. عمومیّت و شمول آن در تمام انسان ها سبب شده تا عدّه ای آن را نوعی غریزه و امری فطری در وجود انسان بدانند.(47) فرزند شما تقریبا از دو سالگی در تمام زمینه ها از شما الگوبرداری می کند(48) و برای تقلید و الگوپذیری او نمی توان مرز و محدوده ای مشخّص کرد. [ یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:الگوپذیری و اسوه سازی, ] [ 8:34 ] [ اکبر احمدی ]
[
در تربیت اسلامی به تشویق و ترغیب توجه ویژه ای شده است و خداوند از این طریق بندگان را به سوی خوبی ها سوق می دهد. [ یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب: تشویق و ترغیب, ] [ 8:33 ] [ اکبر احمدی ]
[
محبّت و مهرورزی یکی از اصول تربیتی اسلام است که تاکید فراوانی به آن شده است. شخصی که محبّت و مهر کسی را به دل می نشاند نا خواسته به تقلید از او پرداخته و الگوگیری از رفتار و اخلاق او می کند مانند او لباس می پوشد، مانند او سخن می گوید و از رفتارهای او در موقعیت های متفاوت نسخه برداری می کند. هر چه آن شخص دوست دارد، برایش دوست داشتنی می شود. و هرچه بد می داند، از چشم او می افتد. گاهی اوقات دوستی و محبّت به حدّی می رسد که از شخص، فردی مرید؛ و مطیعِ چشم و گوش بسته می سازد. [ یک شنبه 19 شهريور 1391برچسب:اصول کلّی جذب کودک به امور دینی, ] [ 8:31 ] [ اکبر احمدی ]
[
نماز از آنجا که ارتباط با خداوندی است که سرچشمه همه خوبی هاست، فرزندانتان را به کار های پسندیده دعوت می کند. شرایطی که برای نماز بیان شده و نمازگزار باید آن را رعایت کند، به گونه ای طرّاحی شده که او را نا خداگاه به سمت خوبی ها سوق می دهد. مسائلی مثل غصبی نبودن مکان و لباس نمازگزار، وقت شناسی و همراهی او با اجتماع و... از این مواردند. این مسئله به سادگی قابل درک است که نماز تنها نماز نیست بلکه رفتاری آموزشی است که یک مجموعه صفات و افکار پسندیده را در نهان انسان نهادینه می کند. چنانکه مشرکین هنگامی که با حضرت شعیب(ع) به جدل می پرداختند به این نکته ـ هر چند از روی تمسخر ـ اشاره کرده اند و به او گفتند: «یَا شُعَیْبُ أَصَلاَتُکَ تَأْمُرُکَ أَن نَّتْرُکَ مَا یَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَن نَّفْعَلَ فِی أَمْوَالِنَا ما نَشاء: (18) اى شعیب! آیا نمازت به تو دستور مى دهد که آنچه را پدرانمان مى پرستیدند، ترک کنیم; یا آنچه را مى خواهیم در اموالمان انجام ندهیم؟! رذائل و رفتارهای ناپسند مصادیق فراوانی دارند. با این حال یکی از آثار مهمّ نماز، محافظت نمازگزار از همه این گناهان است. اگر قرآن می گوید: «أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ»(19) یعنی اینکه نماز شما را از هر آنچه که از مصادیق فحشا و منکر است باز می دارد. البته اگر برخی از نمازگزاران به گناهانی آلوده می شوند بخاطر اینست که به همان میزان به نماز توجّه و عنایت نداشته اند. هر کسی به فکر آرامش خود و اطرافیانش می باشد. هر پدر و مادر دلسوزی با استرس و اضطراب فرزندش و یا با ترس و دلواپسی او دچار غم و اندوه می شود. قرآن یاد خداوند را آرامش بخش دلها می داند(أَلا بِذِکْرِ اللهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ)(21) و از سوی دیگر نماز را بهترین وسیله برای ذکر و یاد خدا می داند (أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی).(22) با این توصیف فرزندان ما اگر اهل نماز و راز و نیاز باشند علاوه بر اینکه دلهایشان مملوّ از آرامش است، طبق بیان قرآن ترس و خوفی نیز به دلشان راه نمی یابد. (إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ ... لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ).(23) هر چند سعادت واقعی مربوط به جهان دیگر است و مومنان نماز خوان طبق قرآن در سوره مومنون به رستگاری و سعادت می رسند امّا این افراد در همین دنیا هم گوی سبقت را از دیگران ربوده اند چراکه آنها از خداوند یاری می طلبند.(یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ)(24) و خداوند نیز گفته است که نماز گزاران را تنها نمی گذارد(قالَ اللهُ اِنّی مَعَکُمْ لَئِنْ اَقَمتمُ الصَّلاةَ).(25) حال اگر فرزندانمان را به نماز خواندن و ارتباط با خداوند آشنا کنیم، او را به منبعی از قدرت و اقتدار که سرشار از اعتماد و امید است رسانده ایم. هرگاه از بدی روزگار و مشکلات پیش رو صدای ناله افرادی بلند شد، آنها با اراده ای مستحکم پیش می روند و در جا نمی زنند. (اِذا مَسَّهُ الشرُّ جَزُوعاً. وَ اِذا مَسهُ الخَیْرٌ مَنوعاً. اِلاّ المُصَلینَ. الَّذینَ هُمْ عَلی صَلاتِهِمْ دائِمُون).(26) [ شنبه 18 شهريور 1391برچسب:فوائد و آثار نماز خوانی فرزندان, ] [ 8:16 ] [ اکبر احمدی ]
[
|
| ||||||
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |