مشعل هدایت
قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان نسیم وحی و آدرس mashalehedayt.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پيوندهای روزانه

امر به معروف، لقمان به بچه‌اش مي‌گويد: «يا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ» (لقمان/17) «بُنَي» يعني بچه‌ي كوچولو! «أَقِمِ الصَّلاةَ» ترجمه‌اش را مي‌دانيد. اقامه كن. نماز را به پا دار. بعد مي‌گويد: «وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ» تو با اينكه كوچولو هستي امر به معروف كن. يعني به مردم بگو: اين كار خوب است، انجام بدهيد. اين كار بد است انجام ندهيد. يعني در جامعه امر و نهي كن. بچه بايد جرأت امر و نهي داشته باشد. رُك حرفت را بزن. بگو: من بچه هستم. نوجوان بايد جسور باشد. حيا يك جايي دارد. حديث داريم حيا دو رقم است. «حَيَاءُ عَقْلٍ وَ حَيَاءُ حُمْق‏» (بحارالانوار،ج68،ص331) بعضي حياها از احمقي است. بعضي حياها از عقل است. مي‌خواهي فحش بدهي حيا كن. مي‌خواهي به پدر و مادرت پرخاش كني، حيا كن. به استاد بي‌ادبي، حيا كن. آنجا حيا خوب است. اما مي‌خواهي اذان بگويي حيا ندارد. مي‌خواهي سؤال كني حيا ندارد. مسأله‌ي ديني است حيا ندارد. بلد نيستي بپرس خجالت مي‌كشي، چرا خجالت مي‌كشي؟ بپرس! حديث داريم آدم يك چيزي را كه بلد نيست بپرسد. و خجالت نكشد. و اگر خجالت كشيد، اين خجالت، خجالت احمقي است




ادامه مطلب
[ جمعه 20 آبان 1390برچسب:تربيت فرزندان براي امر به معروف, ] [ 10:14 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

يكي از راه‌هاي تربيت اجتماعي همين حضور بچه‌ها در نماز جماعت است. فاطمه‌ي زهرا (س) امام حسن (ع) و امام حسين (ع) را مسجد مي‌فرستاد. مي‌گفت: برويد پاي سخنراني پدرتان بنشينيد، و وقتي مي‌رفتند مي‌نشستند، برمي‌گشتند مي‌گفت: حالا بلند شو سخنراني كن ببينم پدرت چه گفت؟ امام حسن كوچولو سخنراني مي‌كرد كه پدرم امروز در مسجد چه گفت. فاطمه‌ي زهرا (س) گوش مي‌داد. اين را تربيت اجتماعي مي‌گويند. «وَ ارْكَعُوا مَعَ الرَّاكِعينَ» (بقره/43) در نماز، اصل نماز جماعت است. مثل اصل در مسكن، خانه است. اگر كسي در خيمه زندگي مي‌كند، پيداست اتاق گير او نيامده است. اصل نماز جماعت است


ادامه مطلب
[ جمعه 20 آبان 1390برچسب:, ] [ 10:5 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

 درباره عفو و گذشت نکاتی هست که به اختصار اشاره می کنیم: یکی این که کسانی که عفو می کنند باید مواظب باشند که ارزش این کار خود را ضایع نکنند، ممکن است کسی عفو بکند ولی بعد منت بگذارد و ارزش و پاداش کار خود را از بین ببرد، در آیه 176 سوره بقره بعد از ذکر قصاص می فرماید: «فمن عفی له من اخیه شی ء فاتباع بالمعروف و اداء الیه باحسان » اگر کسی از حق خودش صرف نظر کرد و دیه ای را بخشید یا قصاصی را بخشید باید آن را با احسان دنبال کند نه این که بعد اذیتش کند و بر او منت بگذارد نظیر منت گذاشتن در صدقه که موجب حبط آن می شود .  نکته دیگر مربوط به رهبران جامعه نسبت به مردم است، چند آیه درباره پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم هست که خطاب به آن حضرت می فرماید: از مردم صرف نظر بکن مانند آیات 159 سوره آل عمران و 13 سوره مائده . از این آیات می توانیم استیناس بکنیم که کسانی که دارای مقام اجتماعی اند نسبت به کسانی که به آنها مراجعه می کنند باید خیلی شرح صدر داشته باشند و شکیبا باشند . طبعا مراجعین ناراحتیهایی دارند و گاهی هم حرفهای نامربوطی می زنند ولی کسانی که شاغل مقامی هستند باید با نرمی با ایشان برخورد کنند و خشونت به خرج ندهند .  و بالاخره مطلب دیگری است درباره رفتار غیراخلاقی که بر اساس دشمنی با مکتب و دین انجام می گیرد و در برابر آن باید موضعی را اتخاذ کرد که به نفع دین و اهداف اسلام باشد و در این جا فرصت تفصیل نیست .

*********************

منبع :آیة الله محمد تقی مصباح یزدی ، صفحه 12

[ پنج شنبه 19 آبان 1390برچسب:نکته هایی درباره عفو , ] [ 20:15 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

 در اینجا سه لفظ داریم در آیات دیگری هم عفو و صفح با هم ذکر شده است در مقام فرق بین آنها گفته شده که هر کدام از معنای قبلی اش کاملتر است; صفح، عفو کاملتری است و غفران از آن هم کاملتر است . برای تقریب به ذهن می توان چنین تصور کنیم: اگر کسی به انسان ظلم بکند مثلا به او سیلی بزند یک وقت است که به جای یک سیلی دو سیلی به وی می زند این ظلم است و مذموم، و گاهی است که قصاص و مقابله به مثل می کند این کار، عیبی ندارد ولی کار اخلاقی هم انجام نداده است و یک وقت است که صرف نظر می کند و او را نمی زند .  اما ترک قصاص صورتهای مختلفی دارد: گاهی او را نمی زند ولی ملامتش می کند و با ترش رویی با او برخورد می کند این عفو است ولی صفح نیست، صفح این است که رفتار تندی هم با او نداشته باشد با ملایمت با او برخورد بکند ولی ممکن است باز ته دلش کدورت داشته باشد و از او ناراحت باشد . غفران آن است که حتی در دلش هم کدورت نداشته باشد و با او مثل یک دوست صمیمی برخورد کند و اصلا به رویش نیاورد که تو چنین کاری کرده ای و در دلش هم نسبت به او کدورتی نداشته باشد . این نهایت گذشت و آقایی است و مؤمن باید سعی کند که چنین باشد; یعنی اولا قصاص نکند (عفو) ثانیا صفح داشته باشد و برخوردش برخورد ملایمی باشد و ثالثا در دلش هم نسبت به او کدورتی نداشته باشد . این از نظر خودسازی خیلی اهمیت دارد، چون مواردی هست که عملا انسان می تواند خودش را کنترل بکند ولی ته دلش کدورت دارد و همین کم کم موجب حقد و کینه توزی می شود .

 


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 19 آبان 1390برچسب:فرق میان عفو, صفح و غفران , ] [ 20:7 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

 

یک دسته از آیات هست که مطلقا از عفو و صفح تعریف کرده و تشویق فرموده که از گناه دیگران صرف نظر کنید . از جمله آیه 237 سوره بقره می فرماید: «و ان تعفوا اقرب للتقوی » و درآیه 134 سوره آل عمران می فرماید: «والکاظمین الغیظ و العافین عن الناس » مدح کسانی است که خشم خودشان را فرو می خورند و از دیگران عفو می کنند و در آیه 149 سوره نساء می فرماید: «ان تبدوا خیرا او تخفوه او تعفوا عن سوء فان الله کان عفوا قدیرا» اگر شما یک کار خوبی را علنا انجام بدهید یا مخفیانه انجام بدهید و یا از کار بدی عفو کنید . در واقع شما صفتی از صفات الهی را در خودتان تحقق بخشیده اید برای این که خدا عفو قدیر است و با این که قدرت دارد عفو می کند . این یکی از مدحهای بسیار رساست که قرآن کریم از افعال اخلاقی و ارزشی می فرماید و شاید از این گونه آیات است که مضمون «تخلقوا باخلاق الله » گرفته شده است .

 


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 19 آبان 1390برچسب:عفو , ] [ 20:2 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

یک دسته از آیات داریم که می فرماید شما با کار خوب، جلو بد را بگیرید; یکی آیه 96 سوره مؤمنون است: «ادفع بالتی هی احسن السیئه » جلو کار بد دیگران را با کار خوب بگیرید . و در آیه 52 سوره قصص در وصف مؤمنین می فرماید: «و یدرئون بالحسنة السیئة » ، «درء» هم به همان معنای دفع است . مؤمنین کسانی اند که کار بد را با کار خوب «درء» و جلوگیری می کنند . و در سوره فصلت آیات 34 و 35 می فرماید: «و لاتستوی الحسنة و لاالسیئة ادفع بالتی هی احسن فاذا الذی بینک و بینه عداوة کانه ولی حمیم × و ما یلقیها الا الذین صبروا و ما یلقیها الا ذو حظ عظیم » این آیه کاملا گویا و روشنگر آیات قبلی است که چرا این دستور داده شده و چه فوایدی دارد . می فرماید: به نحو احسن جلو سیئه را بگیرید . جلو سیئه گرفتن راههای مختلفی دارد ممکن است با خشونت جلو آن را بگیرید ولی شما سعی کنید که به صورت احسن جلو سیئه را بگیرید; یعنی با انجام دادن کار خوب چنان که در دو آیه دیگر ذکر شده بود و نکته اش این است که کسی که در مقام ایذای شما باشد اگر رفتار صمیمانه و دوستانه ای از شما ببیند کم کم تحت تاثیر رفتار شما قرار می گیرد و این چیزی است که نمونه های فراوانی در رفتار ائمه معصومین علیهم السلام و اولیای خدا دارد که خوانده و شنیده اید . این مساله خیلی مهمی است که انسان برای تربیت دیگران سعی کند از این راه وارد بشود و به جای این که خشک برخورد بکند که این شخص مرتکب گناه شده من هم باید امر به معروفش بکنم و مثلا یک سیلی هم به گوشش بزند و به او فحش بدهد که چرا مرتکب گناه شدی و چه بسا این رفتار بهانه ای باشد برای انتقام گیری خودش، سعی کند او را اصلاح کند و نه تنها او را اذیت نکند بلکه رفتار دوستانه ای هم با او داشته باشد . «فاذا الذی بینک و بینه عداوة کانه ولی حمیم » در این صورت او دوست صمیمی برای شما خواهد شد .  اما این کار مشکلی است و همه کس قدرت ندارد که این کار را انجام بدهند . برای این که انسان بتواند چنین کاری را بکند باید اهل صبر باشد تمرین کرده باشد شکیبا باشد سختیها را تحمل بکند تا بتواند خودش را در مقابل ایذا و اهانت کنترل کند و درصدد اصلاح طرف بربیاید به این صورت که رفتار خوبی با او انجام دهد او را از کارش منفعل و خجل کند «و ما یلقیها الا ذو حظ عظیم » کسانی چنین رفتاری را تلقی می کنند که دارای بهره ای بزرگ باشند و این کار ارزش اخلاقی خیلی زیادی دارد .

[ پنج شنبه 19 آبان 1390برچسب:, ] [ 19:58 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

یک سلسله آیاتی داریم که مؤمنین وقتی با اهل معصیت و مرتکبین گناه مواجه می شوند باید چگونه رفتار کنند; از جمله در سوره فرقان آیه 72 در وصف عبادالرحمن می فرماید: «و اذا مروا باللغو مروا کراما» معنای متعارف «لغو» ، کار پوچ و بیهوده و بی فایده است ولی مفسرین تصریح فرموده اند که لغو در این جا شامل معاصی هم می شود . تعبیر آیه شریفه این است که «اذا مروا باللغو» این خود نشان می دهد که عبادالرحمن خودشان اهل لغو نیستند و ممکن است، بطور اتفاقی با عمل لغو و یا با کسانی که اهل لغوند، مواجه بشوند; مثلا کسی برای دیدن دوستش به منزل او آمد وقتی وارد شد دید مجلس لهوی برپاست . عبادالرحمن وقتی با اهل لغو مواجه می شوند یا در کوچه و بازار یا در مجالس و مجامعی با لغو برخورد می کنند «مروا کراما» از ایشان کریمانه و بزرگوارانه می گذرند .


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 19 آبان 1390برچسب:گفتار و رفتار بزرگوارانه , ] [ 19:51 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

یک دسته از آیات داریم که مؤمنین را مدح می کند بر این که در مقابل سختیهایی که، بخصوص از ناحیه کفار، متوجه آنها می شود صبورند، در آیه 186 سوره آل عمران می فرماید: «لتبلون فی اموالکم و انفسکم ولتسمعن من الذین اوتوا الکتاب من قبلکم و من الذین اشرکوا اذی کثیرا» خداوند متعال در این آیه چند دسته از حقوق را ذکر کرده است: «لتبلون فی اموالکم و انفسکم ولتسمعن اذی کثیرا» شما نسبت به اموالتان و جانتان و اعراضتان در معرض آزمایش هستید و به بلاها و سختیهایی مبتلا می شوید و بخصوص از ناحیه کفار چه اهل کتاب و چه مشرکین ایذاهای لفظی به شما زیاد می شود . «ولتسمعن من الذین اوتواالکتاب من قبلکم و من الذین اشرکوا اذی کثیرا» مسخره تان می کنند، توهین می کنند، بدگویی می کنند، فحش می دهند، شما در معرض این اذیتهایید . «و ان تصبروا و تتقوا فان ذلک من عزم الامور» اگر در مقابل سختیهایی که متوجه جان و مال و شخصیت و عرضتان می شود شکیبا باشید این از امور بسیار ارزشمندی است . پیداست که آیه تشویق می کند مؤمنین را به این که در مقابل این گونه سختیها و اذیتها خویشتن دار باشند و از کوره در نروند .


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 19 آبان 1390برچسب:صبر و شکیبایی , ] [ 19:46 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

نماز اساسى ترين رشته ى الفت و عالى ترين عامل محبّت بين بندگان و حضرت حقّ است .

نماز نور دل و صفاى قلب و روح جان و سلامت روان و فروغ ذات عباد صالح خداست .

نماز واسطه ى محكمى است كه تمام هستى انسان را به ملكوت هستى پيوند مى دهد و به مانند آن ، برنامه اى را براى ربط دادن آدمى به حقّ و حقيقت نمى توان يافت .

نماز پناه بى پناهان ، سنگر جهادگران ، گلستان روح افزاى عاشقان ، چراغ سحر مشتاقان ، نور وجود عارفان ، آرامش دل بينايان ، و سير كمالى آگاهان است .

نماز زنده كننده ى جان ، ظهور دهنده ى حيات جاودان ، راز و نياز دردمندان ، روشنى راه رهروان ، نور ديده ى بيداران ، سرمايه ى مستمندان ، دواى درد بى دردان ، نواى دل بى دلان ، دليل گمراهان ، اميد اميدواران ، سرّ حقيقى سحرخيزان ، سوز دل سوختگان ، حرارت روح افسردگان ، مايه ى بقاى جان ، و دستگيره ى نجات انسان از تمام مهالك است .

نماز برتر از همه ى عبادات ، جامع تمام كمالات ، منعكس كننده ى كلّ واقعيّات ، منبع بركات ، و كليد قفل تمام مشكلات است .

نماز خمير مايه ى حيات ، تزكيه كننده ى صفات ، علاج زشت ترين عادات ، آورنده ى حسنات ، تبديل كننده ى سيّئات ، باعث كرامات ، منبع فيض و افادات ، نگهدارنده ى انسان از حادثات ، مانع سانحات ، و حقيقت كائنات است .

نماز عشق سالكين ، عبادتى آتشين ، كارى بى قرين ، بهترين معين ، خورشيد اهل زمين ، مونس اصحاب دين ، امنيّت جان غمين ، و رحمت واسعه ى حضرت ارحم الرّاحمين است .

نماز واقعيّتى روحانى ، امر واجب حضرت سبحانى ، نفخه ى رحمانى ، جان انسانى ، و نور يزدانى است .

نماز هويّت ايمان ، حقيقت جهان ، طريقت جان ، قدرت انسان ، و مايه ى بهشت و رضوان است .

نماز چشمه ى زمزم روح ، ساغر معنوى صبوح ، فتح الفتوح ، توبه ى نصوح ،حضرت حق را ممدوح ، اجمال قرآن را مشروح ، و در طوفان حوادث كشتى نوح است .

بدون نماز خود را اهل حقّ و حقيقت مدان و رسيدن فيض خاص الهى را به سوى خود توقّع مدار .

اكسير وجود منهاى نماز بى سود است ، بى خبران از نماز بى خردانند و فراريان از اين مقام گرفتار دام شيطانند .

ثروتمندانِ بى نماز فقيرند و تهيدستانِ با نماز از همه مستغنى تر . حقيقت و واقعيت همان است كه عارف شوريده ى الوند ، حضرت باباطاهر ، فرموده :

 

خوشا آنان كه اللّه يارشان بى ******************* كه حمد و قل هو اللّه كارشان بى

خوشا آنان كه دائم در نمازند ******************* بهشت جاودان بازارشان بى

زمانى كه برنامه ى نوشتن رساله اى در مسئله ى نماز به اين فقير پيشنهاد شد گمان نمى بردم با كثرت مشغله اى كه در جهت تبليغ و نوشتن شرح صفحه ى

سجّاديه تحت عنوان ديار عاشقان و نيز امور اجتماعى داشتم ، بتوانم از عهده برآيم ، ولى توفيق حضرت ربّ رفيق راه شد تا در حدّ استعداد و توان به پژوهش در اين حقيقت عظميه ى الهيّه برخيزم و آنچه را مى توانم از كتاب الهى و گفتار معصومين در اختيار برادران و خواهران مسلمان بگذارم .

اينك از تفصيل دادن مقدّمه چشم پوشيده و با مركب عشق و شوق آماده ى پرواز به فضاى لايتناهى اين عرصه گاه معنوى مى شوم تا نماز را در فصولى چندتقديم محضر عاشقان و علاقمندان كنم ،باشد كه نمازگزاران بيش از پيش به اين عمل ملكوتى توجّه كنند ، و اگر كسى خداى ناخواسته جداى از نماز است بامطالعه ى اين سطور به نماز روى كند و خويش را از خزى دنيا و عذاب آخرت برهاند .   

حسين انصاريان


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 18 آبان 1390برچسب:سيماي نماز, ] [ 15:36 ] [ اکبر احمدی ] [ ]

بعضي هستند مي‌گويند: فلاني آدم خوبي است. مي‌گوييم: چطور؟ مي‌گويد: والله من مي‌شناسم پدر بزرگش نماز شب مي‌خواند. بابا ما دينمان نماز شب كه نيست. نماز شب يكي از مستحبات است مي خواهي بخوان. دين ما اينجاست كه يكوقت امام حسين كه نامه نوشت بياييد، بروند. افرادي را امام حسين نامه نوشت بياييد، امام حسين را تنها گذاشتند، ولي نماز شب هم مي‌خواندند. نماز شب ارزشي ندارد. اصلاً خيلي‌ها هستند در مقابل اميرالمؤمنين اسمشان چه بود؟ خوارج... خوارج پيشاني‌شان پينه بسته بود از بس سجده كرده بودند. از خوف خدا يك ليتر يك ليتر اشك مي‌ريختند. اما در مقابل علي‌بن ابي طالب شاخ و شانه كشيدند. مثل اينكه فلاني سرطان دارد. ببين اين انگشتر عقيق دستش است. آيت الكرسي هم رويش نوشته است. اين خيلي ظاهر بيني است. اين خيلي سطح بيني است. كه يك كسي را بگويي... يا مثلاً بگويي: ايشان حزب اللهي است به خاطر اينكه ريش دارد. اصلاً ممكن است ريش داشته باشد ولي ريشه نداشته باشد. مگر مي‌شود با ريش گفت: فلاني دين دارد؟ مگر با نماز شب مي شود گفت: فلاني دين دارد؟ دم بزنگاه‌ها ببينيم بالاخره اينها اگر امام حسين نامه نوشت كربلا مي‌آيند يا نمي‌آيند؟ امام حسين آب خواست آب به او مي‌دهند، يا نمي‌دهند؟ دين را بايد دم بزنگاه تشخيص داد. رانندگي در جاده‌ي صاف كه... در سرازيري هر بشكه‌اي كه بي‌ام و است. هر بشكه‌اي پژو و تويوتا است. در سرازيري شما يك بشكه هم رها كني تند تند مي‌رود. ماشين سالم آن است كه در گردنه‌ها سالم برود. و الا در سرازيري هر بشكه‌اي بي‌ام و است.


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 18 آبان 1390برچسب:خطر ظاهربيني در برخوردهاي اجتماعي, ] [ 15:31 ] [ اکبر احمدی ] [ ]
صفحه قبل 1 ... 149 150 151 152 153 ... 169 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Weblog Skin :.
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید این وبلاگ یک وبلاگ قرآنی ، مذهبی ، اعتفادی ، تربیتی می باشد که جهت بسط وگسترش فرهنگ قرآنی ایجاد گردیده است
موضوعات وب
امکانات وب