مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
|
زهد، دارای فلسفه های مختلفی است. نخست، برخوردار شدن ازمواهب روحی و معنوی است. استاد مطهری در این باره می فرماید:اگر کسی، بویی از معنویت برده باشد، می داند که تا انسان از قید هواپرستی آزادنگردد، و تا طفل جان از پستان طبیعت گرفته نشود، و تا مسایل مادی از صورت هدف خارج نشود و به صورت وسیله در نیاید، سرزمین دل، برای رشد و نمو احساسات پاک واندیشه های تابناک و عواطف ملکوتی، آماده نمی گردد. این است که می گویند: «زهد،شرط اصلی معرفت افاضی است و پیوندهای محکم و ناگسستنی با آن دارد». حق پرستی به معنای واقعی کلمه یعنی شور و محبت و خدمت حق را داشتن، و بایاد او مانوس بودن و از پرستش او لذت بردن، و در حال توجه و حضور و ذکر دایم بودن. [حق پرستی،] با خودپرستی و لذت گرایی و در اسارت زرق و برق مادیات بودن،به هیچ وجه سازگار نیست. نه تنها خداپرستی، مستلزم نوعی زهد است، هر عشق وپرستشی، خواه در مورد وطن یا مسلک و مرام، مستلزم نوعی زهد و بی اعتنایی نسبت به شئون مادی است. پس خانه ی دل را از تعلقات مادی، خالی و فارغ نگه داشتن وبت های سیم و زر را از کعبه ی دل فرود آوردن و شکستن، شرط حصول کمالات معنوی ورشد شخصیت واقعی انسانی است. (17) استاد شهید، در جای دیگر آورده است: «اگرانسان، بخواهد لذت های معنوی و الهی را در این دنیا درک کند، چاره ای ندارد جزاین که از لذت های مادی و جسمانی، کسر بکند». (18) استاد مطهری، از امام علی (ع)به عنوان اولین زاهد جهان، نام می برد که «در عین حال، حساس ترین قلب ها را نسبت به مسئولیت های اجتماعی در سینه داشت، و از طرف دیگر می گفت: علی را با نعمت ولذت ناپایدار چه کار؟». (19)در ادامه، استاد مطهری می گوید: ادامه مطلب
به عبارت دیگر «زهد، یعنی اعراض و بی میلی » (3) . «بی اعتنایی و بی توجهی، تنها در فکر و اندیشه و احساس وتعلق قلبی نیست و در مرحله ی ضمیر پایان نمی یابد. زاهد، در زندگی عملی خویش نیز، سادگی و قناعت را پیشه می سازد و از تنعم و تجمل و لذت گرایی، پرهیزمی نماید. زندگی زاهدانه، آن نیست که شخص فقط در ناحیه ی اندیشه و ضمیر، وابستگی زیادی به امور مادی نداشته باشد، بلکه این است که زاهد، عملا از تنعم و تجمل ولذت گرایی پرهیز داشته باشد. زهاد جهان آن ها هستند که به حداقل تمتع وبهره گیری از مادیات اکتفا کرده اند. شخص حضرت علی(ع) از آن جهت زاهد است که نه تنها دل به دنیا نداشت، بلکه عملا نیز از تمتع و لذت گرایی ابا داشت و به اصطلاح،تارک دنیا بود». (4) شهید مطهری در جای دیگر در تعریف زهد به سخن حضرت علی (ع)در نهج البلاغه اشاره می کند و می گوید: ادامه مطلب
زهد، از جمله ارزش های متعالی مکتب اسلام است که مورد توجه و تاکید زیادائمه(علیهم السلام ) قرار گرفته است. بی شک، زهد و تقوا، دو عنصر مهم و قابل توجه اند که مکمل و متمم هم اند. در معارف اسلامی، پس از مسئله ی تقوا، بر زهد،بیش از سایر معارف تکیه و سفارش شده است. شک نیست که «گرایش انسان به زهد، ریشه در آزاد منشی او دارد. انسان، بالفطره میل به تصاحب و تملک و بهره مندی از اشیا دارد، ولی آن جا که می بیند اشیا به همان نسبت که در بیرون، او را مقتدر ساخته، در درون، ضعیف و زبون اش کرده ومملوک و برده ی خویش ساخته، در مقابل این بردگی، طغیان می کند و نام این طغیان،زهد است ». (1) در این مقال، ابتدا به «مفهوم زهد» نظر می کنیم، آن گاه «اصول و پایه های زهد در اسلام » را مورد بررسی قرار داده و پس از آن، به «نقش زهد درتکامل انسان » اشاره می کنیم. در بخش بعد، «تفاوت زهد اسلامی با رهبانیت مسیحی » را ذکر کرده و به «تفاوت میان زهد و فقر اقتصادی » نیز نگاهی خواهیم افکند. در ادامه از «زهد حقیقی وانحرافی و آثار هر یک »، سخن خواهیم گفت و بانگاهی به «زهد در زندگی پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی (ع ») بحث را خاتمه خواهیم داد. و همه ی این ها، با عنایت به مطالب استاد شهید مرتضی مطهری ;است.
مردي صالح پيش از مردن، شخصي را وصي خود و سرپرست فرزندانش قرار داد و هزار سکه نيز به ارث گذاشت. حاکم ظالم شهر، به وصي او پيغام داد که شنيده ام فلاني مرده و هزار سکه از او بر جاي مانده است. تقاضا مي کنم دويست سکه از آن پول ها را به عنوان قرض به من بده. در آينده آن را مي پردازم. وصي مرد صالح نامه اي نوشت و به همراه کيسه اي محتواي دويست سکه در دامن يکي از فرزندان يتيم آن مرد گذاشت و نزد حاکم ظالم فرستاد. در آن نامه چنين نوشته بود: ان الذين يأکلون اموال اليتامي ظلما انما يأکلون في بطونهم نارا و سيصلون سعيرا کساني که اموال يتيمان را از روي ستم مي خورند، در حقيقت در شکم خود آتش فرومي برند و به زودي به آتش فروزان قهر خداوند مي سوزند. (11) حاکم ظالم، وقتي آن نامه و آيه را خواند، از تهديد خداوند ترسيد. اشک از چشمانش جاري گشت و از کودک يتيم پرسيد: «آيا به مکتب مي روي؟ » گفت: «آري» . پرسيد: «در مکتب ، قرآن هم مي خواني؟ » کودک گفت: «آري» . حاکم گفت: «آيا قرآن را حفظ مي کني؟ » گفت: «آري» حاکم گفت: «يکي از آياتي که حفظ کرده اي، برايم بخوان» . کودک يتيم گفت: ادامه مطلب
در غزوه ي بدر، عده اي از کفار به قتل رسيدند و عده اي نيز به اسارت مسلمانان درآمدند که به دستور پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله با پرداخت جزيه (8) آزاد مي شدند. جبير از مشرکان مکه بود که پس از جنگ بدر به مدينه آمد تا درباره ي اسيران مکه با آن حضرت صحبت کند. وي هنگام اذان صبح وارد مدينه شد، در حالي که پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله در مسجد مشغول نماز جماعت بود. جبير چون کافر بود و اجازه ي ورود به مسجد را نداشت، صبر کرد تا پيامبر از نماز فارغ شد. ادامه مطلب
نزول برخي آيات نه تنها مردم عادي، بلکه خود پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله را نيز تحت تأثير قرار مي داد به گونه اي که ايشان تا مدتي گريان بود و کسي جرأت نمي کرد با آن حضرت سخن گويد. از جمله وقتي اين آيات نازل شد: ادامه مطلب
مي گويند در ايامي که شيخ بهايي رحمه الله براي زيارت حرم اميرالمؤمنين علي عليه السلام به نجف اشرف وارد شد، روزي در درس مولانا احمد مقدس اردبيلي حاضر شد. وي ديد که مقدس اردبيلي به دليل تواضع و فروتني به گونه اي در ميان شاگردان نشسته است کسي بين استاد و شاگرد فرق نمي گذارد و صدر مجلس از وجود ايشان خالي است. شيخ بهايي از اين همه تواضع و شکسته نفسي در شگفت شد. با اصرار و خواهش، استاد را آورد و در صدر مجلس نشانيد. در اين اثنا شنيدند کسي با صداي بلند، اين آيه ي شريفه را مي خواند: تلک الدار الأخره نجعلها للذين لا يريدون علوا في الأرض و لا فسادا و العاقبه للمتقين تفسير آيه خداوند در اين آيه مي فرمايد که نعمت هاي جهان آخرت براي کساني است که اين دو صفت زشت در آنان نباشد: اميرالمؤمنين علي عليه السلام فرموده اند: ان الرجل ليعجبه ان يکون شراک نعله اجود من شراک نعل صاحبه فيدخل تحتها
موفق يکي از وزراي عراق بود. روزي در نماز جماعت به عالمي اقتدا کرد. امام جماعت در هنگام حمد و سوره، به اين آيه ي شريفه رسيد: و لا ترکنوا الي الذين ظلموا فتمسکم النار و ما لکم من دون الله من أولياء ثم لا تنصرون و بر ظالمان تکيه نکنيد؛ زيرا سبب مي شود که آتش دوزخ شما را فراگيرد و در آن حال، براي شما غير از خدا دوستي نيست و در آن هنگام ياري نخواهيد شد. وزير، از شنيدن اين آيه آن چنان تحت تأثير قرار گرفت که فريادي کشيد و بيهوش شد. وقتي به هوش آمد، علت را از او پرسيدند. در جواب گفت: «کسي که به ستم گران رغبت پيدا کند، کيفرش چنين است. پس کيفر خود ظالم و ستم گر چگونه خواهد بود؟ » تفسير آيه اين آيه يکي از اساسي ترين برنامه هاي اجتماعي و سياسي و نظامي و عقيدتي را بيان مي کند. بدين گونه که همه ي مسلمانان را مخاطب قرار مي دهند و به عنوان يک وظيفه ي قطعي مي گويد: «به کساني که ستم کرده اند، تکيه نکنيد و اعتماد و اتکاي کار شما بر اين ها نباشد؛ زيرا اين امر سبب مي شود که عذاب آتش، دامان شما را بگيرد و هيچ ولي و سرپرست و ياوري غير از خدا نخواهيد داشت. با اين حال واضح است که هيچ کس شما را ياري نخواهد کرد» . ادامه مطلب
آثار حیات طیبه بی شمار است ، زیرا وجود هستی انسان در سرور و مستی قرب و لقای ذات اقدس احیدت می سوزد و از « شراب طهور » شهود جمالی ساقی سرمدی می نوشد و فانی می شود و آینه ی دل مومن همه اوصاف الهی را در خود متجلّی می سازد . شهود و لقای الهی برترین ثمره ی حیات طیبه است که اولیای خدا در عالم عند الله از آن بر خوردارند : (فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاء رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا )[1] پس کسی که مشتاق و امید وار دیدن پروردگار است باید عمل شایسته اندجام دهد و در بندگی پروردگار شرک نورزد . در این آیه شریفه دیدار و شهود خداوند در گرد عمل صالح و نفی شرک ( ایمان ) معرفی شده و حیات طیبه نیز در گرو این دو است .
ادامه مطلب
همان گونه که معلوم شد حیات طیبه در عالم عندیت تحت ولایت الهی تحقق می یابد و حیات دنیا در عالم دنیا و تحت ولایت و سلطه شیطان صورت می پذیرد . باید مراقب بود که مبادا شیطان از راه های هدایت الهی نفوذ کند و با گستردن دام ولایت خود حیات طیّبه را به تباهی نه حیات دنیا بکشاند . نفوذ شیطان در کسانی ممکن است که زمینه های نفسانی داشته اند و بطور کامل تحت ولایت خدا نرفته اند . اما مومنانی که ولایت الهی را به شایستگی برتافته اند راه نفوذ و سلطه شیطان بر آنها بسته شده است . از این رو در ادامه آیات مورد بحث از سوره نحل فرمود : (إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ )[1] همانا برای ( شیطان برایمان آورندگان و اهل توکّل سلطه ای نیست . توکل یعنی اعتماد و وانهادن امور به دیگری [2] و با توجه به این معنا اهمّیت توکّل در ورود به حریم ولایت الهی روشن می شود زیرا توّکل بنده را آماده پذیرش تدبیرات و سرپرستی خاص الهی نموده و زمینه ساز تولّی و پذیرش ولایت حق تعالی است در قرآن کریم آیات بسیاری این رابطه را بیان می کند : (هُوَ مَوْلاَنَا وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ )[3] او مولا و صاحب اختیار ماست و مومنان برخداوند یکتا توکّل کنند . ادامه مطلب |
|
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |