تعبير «اليومالأخر» كه در قرآن فراوان به كار رفته، با جهان آخرت مرادف و ناظر به اين واقعيّت است كه زندگانى آن جهان، در پى حيات دنيايى، سرانجامِ نهايى آن است[8]؛ در نتيجه، اين اصطلاح نيز به بحث «آخرالزمان» مربوط نمىشود. از آنجا كه مفهوم «آخر» نسبى است و در تاريخ انقراض دنيا اختلاف فراوانى وجود دارد[9] و قرآن نيز از تعيين وقتى مشخّص براى آن پرهيز كرده (لقمان/31، 34؛ احزاب/33، 63 و زخرف/43، 85) محدوده آخرالزمان به دقّت قابل اندازهگيرى نيست؛ با اين حال، با استفاده از روايات[10] مىتوان بعثت پيامبر خاتم را سرآغاز دوره «آخرالزمان» دانست[11]؛ البتّه در بيشتر روايات، آخرالزمان به دوره پايانى كه با ظهور مهدى(عج) مقارن است، اطلاق شده است.
بشر به مقتضاى حبّ ذات و طبيعت جست و جو گر خود، همواره به سرانجام دنيا مىانديشيده است.[12] همه اديان الهى و بيشتر مكاتب بشرى، درباره پايان تاريخ، اظهار نظر كردهاند.[13] در همه پيشگويىهاى مربوط به آخرالزمان، خبرهاى وحشتناك و نگرانكنندهاى وجود دارد؛[14] ولى اغلب بر اين امر اتّفاق نظر است كه پايان كار بشر، روشن و سعادتآميز است.[15] در تمام فرقهها و مذاهب اسلامى، كم و بيش سرانجام سعادتمند بشر پيشبينى شده است.[16]در متون زرتشتى (از آيينهاى باستان) به صراحت از دوره طلايى بشر در پايان جهان ياد شده كه به آشوبها و بلاهاى بسيار مسبوق خواهد بود و با ظهور واپسين منجى (سوشيانس) محقّق مىشود.[17] در آيين هندوان نيز هر دوره انسانى به چهار قسمت تقسيم شده كه قسمت چهارم آن، مظهر غروب و افول تدريجى معنويت اوّليه است و از آن، به عصر ظلمت (Kali Yuga) تعبير مىشود؛ سپس منجى بشر ظاهر و با فروپاشى جوامع انسانى و ازبين رفتن شرارتها، دورهاى نو آغاز مىگردد.[18] در متون بودايى نيز از اين دوره، سخن به ميان آمده است.[19] در اديان ابراهيمى، بيش از آيينها و مكاتب ديگر بر دوره طلايى بشر در پايان تاريخ، تأكيد شده است. در عهد عتيق، برقرارى سعادت و عدالت در سرتاسر جهان پيشبينى شده كه به وسيله «مشيح» محقّق مىشود.[20] در عهد جديد نيز به اين مطلب پرداخته شده[21] و مكاشفه يوحنا به طور كامل به حوادث ناگوار آخرالزمان، اختصاص يافته و در پايان آن، به برقرارى صلح و آرامش جهان تحت حاكميت مؤمنان اشاره شده است.[22] در ميان مكاتب بشرى، پيشبينى «ماركس» از مدينه كمونيستى همراه با كمون نهايى ايجاد شده، تصويرى از جامعه بىطبقه و بىنياز از دولت را ارائه مىدهد.[23] پيشبينىهاى «رنهگنون» (عبدالواحد يحيى) از افول و فروپاشى تمدّن مادّى غرب و ظهور مجدّد حقّ و حقيقت كه با نظر به دادههاى آيينهاى باستان و اديان ابراهيمى ارائه شده خبر مىدهد.[24] نظريّه پايان تاريخ «فوكوياما» پيروزى نهايى نظام غربى و حاكميّت ابدى آن بر سرتاسر جهان را پيشبينى كرده است[25] و نظريّه «برخورد تمدّنها» از «هانتنگتون» جنگ جهانى تمدّنها و نظم جهانىنوى براساس مرزهاى تمدّنى را در پايان اين دوره از جهان، پيشبينى مىكند.[26]
نظرات شما عزیزان: